بی تو چه سخت میگذرد روزگار من خود را به من نشان بده، آیینه دار من
ای آفتاب! خیره به راهت نشستهام رحمی به حال دیدهی چشم انتظار من
هر شب برای آمدنت، گریه میكنم سجاده و دو دیده شب زنده دار من
امید بسته ام كه میآیی و میكشی دستی بر این دل، این دل امیدوار من
دل را برای آمدنت فرش كردهام بشتاب! ای امید دل بی قرار من
دست دعا و اشك و نیاز ظهور تو
كی مستجاب میشود این انتظار من؟
«مجتبی تونهای»
از جناب سالك محبیه، حضرت قاضی طباطبایی سخن میگفتیم. همان عاشق بی قراری كه وقتی از ایشان سؤال میكنند كه: «آیا شما خدمت حضرت ولی عصر «روحی و ارواح العالمین له الفدا» شرفیاب شده اید؟» پاسخ میفرماید: «كور است چشمی كه صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر، نگاهیش به امام زمان(عج) نیافتد».
روش عرفانی جناب قاضی برای رسیدن به مقام تشرف
حضرت قاضی طباطبایی، صاحب سلوك عملیه و صاحب مقام شامخ تشرف، برای رسیدن به وصال مولای عالمیان حضرت مهدی(عج) شیوهی سلوكی خاصی دارد كه میتواند برای مشتاقان امام عصر(عج) الگوی بسیار مناسبی باشد.
1. انس و الفت با قرآن مجید
حضرت آقای قاضی عاشق قرآن مجید بود. او با كتاب آسمانی سر و سرّی داشت. جناب قاضی دردمند بود. درد او درد هجران و فراق بود. او شفای درد خود را در قرآن مجید جست و جو میكرد. حضرت آقای قاضی از مولای عارفان عالم شنیده است كه قرآن دوای درد عاشقان و سوختگان آتش عشق است.
«أَمّا اللّیلُ أقْدامهُمْ فَصافّونَ أقدامَهُم تالینَ لِأجزاءِ القرآنٍ یرتلونُه تَرتیلا. یحزِّنونَ بهِ أنفسهُم و یستثیرونَ به دواءَ دائهمْ».
طبیب عشق، مسیحا دم است و مشفق لیك چون در تو درد نبیند كه را دوا بكند
«حافظ»
جناب قاضی، شبهایش با قرآن مجید به صبح پیوند میخورد.
به شاگردانش توصیه میكرد: «هیچ گاه از قرآن مجید جدا مشوید». خودش هم تا پایان عمر، هرگز حتی برای یك روز هم شده از قرآن جدا نشد. وقتی از كارهای روزمره فارغ میشد، به سراغ قرآن كریم میرفت و عاشقانه، كلام الهی را تلاوت میكرد. آیتالله شیخ محمد تقی آملی ـ یكی از شاگردان برجستهی جناب قاضی ـ میفرماید:
«روزی از استادم جناب قاضی طباطبایی سؤال كردم كه: «ما میخوانیم و میشنویم كه عدهای موقع قرائت قرآن كریم، جلویشان آفاق باز میشود و غیب و اسرار برایشان تجلی میكند. در حالی كه ما قرآن میخوانیم و چنین اثری نمیبینیم. مرحوم قاضی مدت كوتاهی به چهره من نظر كرد و سپس فرمود: «بلی! آنها قرآن كریم را تلاوت میكنند با شرایط ویژه رو به قبله میایستند؛ سرشان پوشیده نیست. كلام الله را به هر دو دستشان بلند میكنند و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت میكنند توجه دارند و میفهمند جلوی چه كسی ایستادهاند. اما تو قرآن را تلاوت میكنی در حالی كه تا چانهات زیر كرسی رفتهای و قرآن را روی زمین میگذاری و در آن مینگری».
به فرمودهی جناب لسان الغیب:
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هرچه كردم همه از دولت قرآن كردم
جناب آیت الله قاضی، هر شب، قبل از خواب، سورههای مسبّحات (حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن) را قرائت میكرد و سپس میخوابید. ایشان از مولایمان امام صادق علیه السلام این روایت را شنیده بود كه:
«هر كس قبل از آن كه بخوابد، سورههای مسبّحات را قرائت كند، نمیمیرد مگر آن كه قائم(عج) را درك میكند و اگر بمیرد، در همسایگی پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله خواهد بود».
آیت الله علامهی طباطبایی شاگرد برجستهی جناب آقای قاضی میفرماید:
روزی استادم میرزا قاضی طباطبایی فرمود: اگر من به جاری رسیده باشم، از دو چیز است:
1. قرآن كریم 2. زیارت حضرت سید الشهداء علیه السلام
عشقت رسد به فریاد، ار خود به سان حافظ قرآن زبر بخوانی با چهارده روایت
«حافظ»
2. عشق به سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام
این سخن علی الاغلب عارفان صاحب تشرف است كه عارف سالك اگر به مقامات عرشی میرسد به مدد روح بلند سید الشهدا و عشق ورزی به آقای شهیدان عالم است كه این شرف و عظمت نصیبش میشود. اگر یاری عاشقانهی امام حسین علیه السلام به كمك سالكان و عارفان نیاید هیچ كدامشان، به مقام بلند تشرف نایل نمیآیند.
قاضی سالك، غرق در عشق حسینی بود. او روز به روز در این دریای بیساحل غرقتر میشد و خود نیز مشتاق این غرق شدن بود.
غرق حق خواهد كه باشد غرقتر هم چون موج بحر جان زیر و زبر
زیر دریا خوشتر آید یا زبر تیر او دلكشتر آید یا سپر
ما بها و خود بها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم
هر ستارهاش خون بهای صد هلال خون عالم ریختن او را حلال
«مثنوری دفتر اول»
حضرت قاضی طباطبایی، عاشق به دنیا آمده بود؛ اما هر چه قدر كه بر عمر بی بدیل او افزوده میشد او در عشق حسینی بیشتر غرق میشد. او میدانست كه غرق شدن در این دریای پر اسرار عین حیات و زندگی است او با عشق حسینی زندهتر میشد.
دشمن خویشیم و یار آن كه ما را میكشد غرق دریاییم و ما را موج دریا میكُشد
زان چنین خندان و خوش ما جان شیرین میدهیم كان ملك ما را به شهد و قند و حلوا میكشد
«مولوی، دیوان غزلیات شمسی»
ایشان معتقد است، كه هیچ سالكی نمیتواند بدون امام حسین علیه السلام به مقامات بلند توحید برسد. آقای قاضی در این باره میفرماید: «محال است انسانی به جز از راه سید الشهداء علیه السلام به مقام توحید برسد».
حرم رفتن حضرت قاضی طباطبایی و زیارت كردن حرم امام حسین علیه السلام واقعاً تماشایی بود.
«آیت الله قاضی، شبهای جمعه تا صبح در حرم سیدالشهداء علیه السلام میایستاد و هیچ چیز نمیگفت. نه زیارتی و نه ... تنها تماشا میكرد».
از جناب علامه طباطبایی نقل شده است كه میفرمود: به اعتقاد آقای قاضی، در میان اعمال مستحبی، هیچ عملی به اندازه زیارت امام حسین علیه السلام فضیلت ندارد».
جناب قاضی طباطبایی، به حقیقت معنای «امین الله»، «خلیفه الله» و «ثارالله» دست یافته بود. لذا وقتی اذن میگرفت و وارد حرم آقای شهیدان عالم میشد، مانند چوب خشك میشد. گویی روحش از بدن مفارغت كرده و تنها جسدی باقی مانده است.
او در خانهاش، برای امام حسین مجلس روضه برپا میكرد. خیلیها در این مجالس هفتگی بیت معظم حضرت قاضی طباطبایی شركت میكردند. او دم در میایستاد و كفشهای محبان امام حسین را جفت میكرد. عده ای به ایشان عرض میكردند: شما اهل علم و عرفانید. این كار، شما را در چشم دیگران كوچك میكند. اما جناب قاضی در جواب آنها یك سخن میگفت. میفرمود: «من باید برای حضرت اباعبدالله كار كنم؛ چه عالم باشم چه عامی».
آری آن قومی كه با عشقش خوشاند ماهی آبند و مرغ آتش اند
نیست پروانه سزاوار سلام كاندر آتش پخته گردد عشق خام
«دیوان نیر تبریزی»
وقتی ایام زیارتی حضرت سید الشهداء علیه السلام فرا میرسید، آقای قاضی صبر و قرارش را از دست میداد و سخت بی تاب میشد. اگر نمیتوانست به زیارت امام حسین علیه السلام برود، حالش دگرگون میشد، خانواده ایشان معتقد بودند، وقت ایام زیارتی امام حسین علیه السلام آقای قاضی به معنای واقعی دیوانه میشد و آرام و قرارش را از دست میداد. لذا در چنین ایامی پولی و خوراكی برای ایشان تهیه میكردند و او را به كربلای امام حسین علیه السلام روانه میكردند.
جناب قاضی پیاده از نجف اشرف به كربلا میرفت و پس از زیارت سید الشهدا علیه السلام دوباره پیاده به نجف اشرف بر میگشت.
بالاخره آنچه را كه جناب قاضی در جست و جوی آن بود در عشق حسینی یافت و سرانجام او به مقام بلند تشرف نایل آمد.
نشسته بر در و دیوار خانه نگاهی منتظر تا بیكرانه
به شوق دیدنش دل میكشد پر كاه جانان كی زما گیرد نشانه
«عباس براتی»
3. خواندن نماز در اول وقت
همه كسانی كه دستشان به دامن آبی آسمان رسیده است از بركت خواندن نماز ـ آن هم با حضور قلب ـ در اول وقت است.
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سركوی تو برفت از یادم
«حافظ»
عالم ربانی جناب قاضی طباطبایی هم چون جد شهیدش حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام عاشق نماز بود. او آنچه را كه باید ببیند و بیابد، در نماز به آن میرسید. حضرت قاضی در حدود نماز میفرماید:
«فقر و بی پولی و اولا زیاد همواره به من فشار میآورد؛ امام هنگامی كه سر نماز میایستم خداوند تبارك و تعالی لذت عبودیت را به قسمی به بنده میفهماند كه قریب به یك ساعت نمازم طول میكند و پس از نماز فكر میكنم، این لذت عبودیت در نشئه بعدی به نحوی كه عبودیت و ربوبیت حفظ شود، آیا نصیبمان میشود یا نه؟»
سالك محبیه، حضرت قاضی به شاگردان و دوستان و آشنایانش دائماً میفرمود: «نماز را بازاری نكنید؛ اول وقت به جا بیاورید؛ با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ كردید، همه چیزتان محفوظ میماند. تسبیحهی صدیقهی كبری ـ سلاماللهعلیها ـ و آیت الكرسی در تعقیب نماز ترك نشود».
در نماز خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت كه محراب به فریاد آمد
«حافظ»
گویا از زبان حضرتآیت الله بهجت نقل شده است كه میفرمود: عالم ربانی، حضرت قاضی طباطبایی روزی فرمود: «دو ـ سه روز است در این فكرم كه اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم چه بكنیم؟»
تماشای بهشت آفرین در نماز:
جناب سالك محبیه در یكی از سخنان عاشقانهی خود درباره نماز و تماشای بهشت آفرین در جریان نماز میفرماید: «در حال نماز یا ذكر و عبادت در برابر زیبای مطلق و جمال جمیل الهی هر چه دیدید و شنیدید، شما را مشغول نكند. مبادا به بهانهی بهشت از بهشت آفرین غافل شوید».
نماز اول وقت و مقامات عالیه:
از قول عارف ربانی و سالك صمدانی قاضی بزرگ نقل شده است كه: «اگر كسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن كند».
4. نماز شب
علامه طباطبایی، شاگرد برجستهی حضرت قاضی میفرماید:
«چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی و رحمیت، گاه گاهی به محضر عارف ربانی جناب قاضی شرفیاب میشدم تا یك روز در مدرسهای ایستاده بودم كه مرحوم قاضی از آن جا عبور میكرد. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانهی من گذاشت و فرمود: آخرت میخواهی، نماز شب بخوان. این سخن آن قدر در من اثر كرد كه از آن به بعد، تا زمانی كه به ایران مراجعت كردم. پنج سال تمام در محضر مرحوم قاضی روز و شب به سر میبردم و آنی از ادراك فیض ایشان دریغ نمیكردم و از آن وقتی كه به وطن مألوف بازگشتم تا وفات استاد، پیوسته روابط ما برقرار بود و مرحوم قاضی طبق روابط استاد و شاگردی دستوراتی میدادند و مكاتبات از طرفین برقرار بود».
دین و دل به یك دیدن باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل، كی بود پشیمانی
«قاضی نه روز دارد و نه شب. كم میخوابد و مكرر بیدار میشود؛ مثل كسی كه دنبالش كرده اند. این عشق، این جنون الهی، مگر برای او خواب گذاشته است. بیدار میشود و به نماز مشغول میشود؛ اما نه چهار ركعت؛ نه ده ركعت؛ و یازده ركعت كه تا بیست ركعت و بیشتر».
قرار و خواب زحافظ طمع مدار ای دوست قرار چیست، صبوری كدام، خواب كجا؟
«حافلظ»
عارف محبیه، جناب آیت الله قاضی در نامهای به یكی از شاكردانش مینویسد: «اما نماز شب، پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست و تعجب از كسی است كه میخواهد به كمال دست یابد در حالی كه برای نماز شب قیام نمیكند و ما نشنیدیم كه احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیلهی نماز شب».
آقای سید محمد حسن قاضی میگوید: «روزی با یكی از برادرانم دربارهی حالات معنوی و شب زنده داری پدرمان صحبت میكردیم. پرسیدم، شما خاطرهای در این باره دارید؟ گفت: او شبها همیشه مشغول راز و نیاز با خدای خود بود و ستارههای شب با گریههای او آشناست. در یكی از شبها با صدای گریه از خواب بیدار شدم. همه خوابیده بودند و سكوت همه جا حاكم بود و تنها صدای شیونی بود كه از آن اتاق به گوش میرسید. یواشكی به سوی اتاق مزبور به راه افتادم. همین كه به در اتاق نزدیك شدم. از سوراخ در، به درون اتاق نگاه كردم و دیدم پدرم نشسته و با حالت خاص معنوی، صورتش را با دستهایش پوشانده است و مشغول ذكر میباشد و ظاهراً دعایی را به صورت تكرار بیان میكند. با حالت اضطراب به بستر خود برگشتم و متوجه شدم مادرم بیدار شده و سراغ مرا میگیرد. همین كه مادرم را دیدم، زود انگشتش را به دهان گذاشت و مرا به سكوت و آرامش دعوت كرد».
5. استقامت در سلوك الی الله
یكی از مشخصههای برجستهی جناب قاضی، استقامت و پایداری ایشان در سلوك الی الله است.
قاضی اقیانوس استقامت بود. او دریاها میآشامید و هنوز هم عطشان بود. او كورهی عطش بود. به شاگردش آیت الله نجابت میفرماید: «تازه وقتی هم به آب رسیدی برایت در باز شد به همان كن بسنده نكن، بیشتر جست و جو كن و بیشتر بخواه».
آب كم جو تشنگی آور به دست تا به جوشد آبت از بالا و پست
«مولوی»
قاضی بزرگ به شاگردانش میآموزد: «استقامت بر وحدانیت خداوند، اسم اعظم پروردگار است. آدمی در این استقامت باید طوری باشد كه اگر دیوان خواستند دنیایش را از او بگیرند، خانه اش را، پولش را و حتی خواستند او را بكشند، بگوید من خدایم را میخواستم».
حضرت آیت الله قاضی، چهل سال در سلوك عاشقانهی خویش استقامت ورزید. او از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله آموخته بود كه: «من طلب شیئاً وجَّد وجد من فرع باباً و لَج و لَج. كسی كه چیزی را طلب كند و كوشش در آن كند، آن را خواهد یافت. كسی كه دری با بكوبد و لجاجت كند داخل آن در خواهد شد.
گفت پیغمر كه: چون كوبی دری عاقبت زان در برون آید سری
چون زچاهی میكنی هر روز خاك عاقبت اندر رسی در آب پاك
چون نشینی بر سر كوی كسی عاقبت بینی تو هم روی كسی
«مثنوی معنوی»
آیت الله نجابت از شاگردان سلوكی جناب قاضی میفرماید: استادم آیت الله قاضی روزی به ما فرمود: «اگر طالب حقیقی بودی به جست و جو ادامه بده كه اگر الان نرسیدی بالاخره زمانی خواهی رسید و اگر به آب نرسیدی زمانی كه وقتش است آب برایت از زمین فوران خواهد كرد».
من فقط او را میخواهم:
گر مخیر بكنندم به قیامت كه چه خواهی دوست ما را و همه نعمت فردوس شما
«سعدی»
سالك محبیه، عارف صمدانی، جناب قاضی، در سلوك عاشقانهاش، با استقامت ترین است. او برای رسیدن به لقای دوست، هرگز خسته و همه مانده نمیشود. آیت الله نجابت در این باره از زبان استادش آقای قاضی میگوید:
«هرچه باداباد؛ در بحر جنون پا میزنم. امشب كشفی نصیبم شد، شد؛ نشد، نشد. امشب خوابی دیدم، دیدم؛ ندیدم، ندیدم. من كشف نمیخواهم. تمام این مدت چهل سال سال آن هم برای زرق و برق و كشف و كرامتی چند، نه؛ من معرفت خودش را میخواهم؛ من خودش را میخواهم».
6. عشق بازی با نام دوست
آیت الله قاضی، به معنای واقعی كلمه عاشق یار پرده نشین خویش بود. نام محبوب نازنینش، ساری و جاری در زبان او بود.
حرام دارم با مردمان سخن گفتن و چون حدیث تو آید سخن دراز كنم
«مولوی»
قاضی برای همه لحظات عمرش، ذكرهای مخصوص داشت. فرزند برومند ایشان در خصوص مقید بودن جناب قاضی به ذكر نام دوست، برنامه عمومی ایشان را این گونه، آشكار ساخته است.
1. قرائت تسبیحات اربعه در هر شبانه روز؛
2. قرائت سوره مباركه «یس» هر روز صبح چه بسان شنیده میشد كه این سوره را با لحن زیبا و صدای بلند قرائت میكرد؛
3. خواندن دعای كمیل در شبهای جمعه كه با صوتی دلنشین همراه بود؛
4. قرائت دعای سمات در ساعت آخر عصر روز جمعه با حضور بعضی از بزرگان و شاگردان و اصحاب خود؛
5. قرائت زیارت جامعه كبیره در روز جمعه در كنار مرقد منور حضرت امیرعلیه السلام؛
6. هر روز صبح، هنگام خروج از منزل، پنج بار آیت الكرسی و نیز تسبیحات حضرت زهراسلام الله علیها و سورههای ناس و فلق را قرائت میكرد.
اما حرف آخر:
حرف آخر آن كه: سلوك عاشقانهی جناب قاضی یك سخن بیش نیست. خون بهای من جمال ذوالجلال.
او به ما آموخت كه: باید كه ارزان نفروشیم خود را؛ نه به مقامات دنیا و نه مقامات اخری. بهای ما خود خداوند است. باید خود را به آن معشوق ازلی و ابدی بی زوال فروخت.
تو و طوبی و ما و قامت یار فكر هر كس به قدر همت اوست
«حافظ»
. عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی.
. نهج البلاغه، خطبهی 193، ترجمهی استاد سید جعفر شهیدی، ص325.
. اسوهی عرفان، ص25.
. اصول كافی، ج2، ص630.
. به نقل از استاد آیت الله فاطمی نیا.
. زمهر افروخته، ص22.
. همان.
. همان.
. عطش، ص225.
. همان، ص38.
. دریای عرفان، ص119.
. مهر تابان، ص19.
. همان، ص31.
. فریادگیر توحید، ص121.
. مهر تابان، ص16.
. عطش، ص43.
. اسوهی عارفان، ص137.
. دریای عرفان، ص39.
. عطش، ص142.
. همان، ص143.
. همان، ص142.
. عطش، ص23.
دكتر محمود رفیعی ـ دوماهنامه امان شماره 11