«خود آقا میآید، همه كارها را درست میكند. تمام این كارها، مشت بر هاون كوبیدن است. تا خود آقا نیاید، كاری نمیشود كرد». این جملات، از اولین نشانههای رشد ویروس نعشگی است؛ كه عدسی چشمانِ حقیقتبین را دچار خمیدگی میكند و علاوه بر آن، باعث میشود تارهای صوتی راستگویی هم آسیب ببیند و این افاضات را تحویل من و شما بدهند. فقط كافی است مقداری فشار اقتصادی یا تهدید امنیتی و خلاصه مشكلات جورواجور اجتماعی پیش بیاید، تا همان گرسنگی معنوی باعث شود كه تست ویروس در آزمایشگاه شبانهروزی دنیای آنها، مثبت در آید؛ درست شبیه وقتی كه گرسنگی مادی، باعث میشود كه رشد ویروس و باكتری در آزمایشگاه، خودش را بهتر نشان دهد.
آنچه در افراد مبتلا به این ویروس اهمیت دارد، آن است كه معمولاً به روی خود نمیآورند و به اصطلاح، خودشان را از تا نمیاندازند و حتی فكر میكنند از بقیه، سالم تر هم هستند! بنابراین، اگر با چنین بیمارانی برخورد كردید، نباید توقع داشته باشید كه كماطلاع یا عقبافتاده باشند. چه بسا، هنوز شما دهانتان را باز نكردهاید، فوری نطق پیش از دستورشان آغاز شود كه: «آقا! خدا اراده كرده مستضعفین را به خلافت برساند . كار، كار خود خداست و بس». حالا اگر این را هم یادش نباشد، میگوید: «حضرت آقا! خداوند فرموده اگر آب را فرو ببریم، چه كسی آب گوارا برای شما میآورد؟». بعد سینه جلو میاندازد و میگوید: «برادر عزیز! شما پا را از گلیمتان فراتر گذاشتهاید». البته اگر یك مقداری هم ادعایش بشود، ممكن است بگوید: «آقا! شما طعم شریعت و دین را نچشیدهاید. مذاق آیات و روایات این است كه همه خلایق، در خدا فانی هستند و ما بیاراده او هیچكارهایم». حالا از كجا این مزه را چشیدهاند، نمیدانم؛ ولی حتماً همان ویروس، گیرندههای چشایی آنها را عوض كرده است!
بعضیها در گذشته، هر كجا عقلشان كار نمیكرد و با امر مجهول و ترسناكی روبرو میشدند، فقط آنجا برای خدا حساب باز میكردند و شاید، همین باعث شد كه دشمنان بگویند اعتقاد به خدا، نتیجه ترس و جهل است. حالا حكایت این بیماران كذایی ما هم همین است كه هر جا كاردشان نمیبُرد، یا آن را غلاف كردهاند كه نبُرد، حواله میدهند به عصر ظهور! شاید همین تفكر باعث شده كه در بحث مهدویت هم عدهای بگویند كه اعتقاد به موعود، ریشه در عقدهها و ناكامیهای شیعه دارد. پس از ماست كه بر ماست! یعنی با همین تفسیرهای شخصی از مهدویت، پیاده نظام دشمنان یا جاهلان شدهایم.
از مشكلاتی كه در مورد این بیماران وجود دارد، توهم روانی و كابوسهای وحشتناكی است كه در آن میبینند كه آنها را با طناب بستهاند و از آنها میخواهند كه كار خلافی را انجام دهند یا لااقل در مقابل یك كار خلاف، سكوت كنند. جالب آنكه وقتی - در همان كابوس!- اجباراً (!) آن كار را انجام میدهند، میبینند طنابی در كار نیست!
متأسفانه این بیماری در طول غیبت كبری، مجاری تنفسی بسیاری از قیامها و انقلابهای حقطلبانه را گرفته و برخی از آنها هم كه چند روزی با كمكهای اولیه، نفسی كشیدهاند، با رشد تومور سرطانی این ویروس، از درون، ناكام مانده و به عنوان جوانان ناكام، اعلامیه فوتشان بر دیوار بلند تاریخ مسلمین باقی مانده است و هنوز هم كه هنوز است، بسیاری از كشورهای اسلامی، در اثر این ویروس، زیر دستگاه تنفس مصنوعی و پوسته نازك «آی سی یو»ی مسلمانزادگی، به سر میبرند؛ اما خوب، خوشبختانه در قرن اخیر، یك مرد اهل علم و عمل، با نوآوری و شكوفایی هر چه تمام و آسیبشناسی دنیای اسلام، نقشه ژنتیكی ویروس را رمزخوانی، و روش درمانی آن را كشف كرد و جالب آنكه از تمام جان و مال خود و اطرافیانش، برای تولید و به انبوهرسانی واكسن آن مایه گذاشت. او در برابر جامعه ویروسزده جهانی ایستاد و قبل از هر كسی، دنیا را به وجود آن بیماری مهلك، توجه داد.
درست حدس زدید؛ امام راحل(ره) -كه به راستی، پدر بهداشت روانی و روحی دنیای اسلام بود- سكوت، خمودگی، تسلیم و تقیه را ممنوع و حرام دانست و گفت: «اگر بناست امام عصر(عج) بیایند و ظلم و فساد را بردارند، ما در حد خودمان وظیفه داریم همان كار را انجام دهیم»؛ و این را زمانی گفت كه بسیاری از مدعیان بیعمل، قبل از فراگیر شدن ویروس، قبر و گورستان خود را خریده بودند و منتظر رجعت پس از ظهور بودند و اگر كم میآوردند، مشكلات و عقوبت دشمنان را به قیامت، حواله میدادند.
اما حیف و صدها حیف؛ كه معتادان حرفهای این ویروس در دنیای اسلام، مَنقل و چمپاتمه زدنِ ذلتبار خود بر سر آتش سرخِ زغالهای نسلكُشی مسلمانان را بر پادزهر و روش بازیابی ترجیح دادهاند و خود، حریصانه به تكثیر و تولید ویروس نعشگی میپردازند؛ كه نكند ملتهایشان از كیف و كوك (!) در بیایند و كاری، صورت دهند! البته كار امام(ره) در اثر احیای همان میراث غنی اسلامی بود كه گَرد غربت كتابخانهای و غیر كتابخانهای بر آن نشسته بود.
برگردیم به بحث اول؛ به نظر میرسد مبتلایان به این ویروس را میتوان به دو دسته تقسیم كرد:
دسته اول، گروهی كه قربه الی الله (!) بیمار میشوند و خالصاً لوجه الله دست خود را میبندند و رگ حیاتِ معنوی خود را با دست خود میزنند. اینجا از نادر مواردی است كه چاقو، دسته خود را میبرد! توصیه میشود كه این گروه، به جای آنكه بیشتر، قرآن بخوانند و خلوت را بر اجتماع و دغدغههای آن ترجیح دهند، قرآن را با تأمل و در خلوت انصاف خود بخوانند و بدانند كه خداوند، سرنوشت هیچ قومی را قبل از آنكه خودشان كاری بكنند، تغییر نمیدهد و اینكه خدا، هر نعمتی (مثل جامعه مؤمن و پاك و مستقل از كفار) را تغییر نمیدهد، مگر آنكه خودشان بخواهند و صد البته، قبل از آنكه این ویروس، الباقی چند لیتر خونشان را نوش جان كند و در كُمای معنوی فرو روند، بدانند كه خداوند فرموده هنگامی كه خداوند و رسول، برای زنده كردن معنوی، شما را فرا میخوانند، استجابت كنید.
البته اینها فكر میكنند خدا و رسول گفتهاند كه همینطور مرده بمانید، تا ما شما را استجابت كنیم و بیاییم كفن و دفنتان نماییم. كار اینها آدم را به یاد بنیاسرائیل میاندازد كه گفتند تو و پروردگارت، دو نفری، بروید و بجنگید؛ ما هم به عنوان لشكر پشتیبانی میآییم سر سفره آماده پیروزی!
و اما دسته دوم كه از پای منقل بیخیالی و آسودگی، از غم دنیا و آخرت لذت میبرند و در جهت آغوش گرفتن شاهد تنبلی و هوسرانی، بالای سرشان، پرچم مقدسمآبی و - به اصطلاح- ولایتی بودن را بالا میبرند؛ تا كسی جرأت نكند به آن علَم و پرچم نزدیك شود و دكه و منقلشان را جمع كند!
برای این دسته از مبتلایان هم توصیهای نداریم، جز آنكه سرشان را از زیر برف بیرون بیاورند و یادشان باشد كه سلمانها و مالك اشترها و آسیهها و صیانه ماشطهها و... از همه ما ولایتیتر بودند و بر سر همان ولایت، زجر مبارزه و خون دل، به جان خریدند؛ و إلا كسی در دوران رجعت و ظهور، تره هم برایشان خرد نمیكرد!
در پایان به تمام آفتزدگان این ویروس، یك جمله مهم هدیه میدهم و آن اینكه: شما لازم نیست با پناه بردن به كنج خرابه ترس و ناامیدی و نگاه كردن از روزنه تردید و اضطراب، خود را منتظر ظهور و مشتاق نجات، نشان دهید؛ چون راه نجات، خودتان هستید و بس! راستی آیا خوشمزه نیست كه انسانی خود را در كوچهای بن بست، محصور كند و به جای بالا رفتن از دیوار و نجات خود، همینطور كه قاتلی دارد به او نزدیك می شود، فریاد بزند كه به دادم برسید؟!
پس آستین همت بالا بزنید و از دیوار ناامیدی بالا بروید؛ یا آن را خراب كنید و فریاد بزنید تا كمك برسد...
. جملهای از ماركس:«دین، افیون تودههاست». به نقل از: اندیشه نوین اسلامی، دكتر محمد بهی(رئیس سابق الازهر)، انتشارات آستان قدس، چاپ اول، سال 1377، ص263.
. اشاره به آیه 5 سوره قصص: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ».
. اشاره به آیه 30 سوره قلم: «ان اصبح ماؤُكم غوراً فمن یأتیكم بماء معین».
. اشاره به سخنرانی امام راحل(ره) در كاپیتالاسیون و جریانات مشابه.
. «إِنَّ اللّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِم» (سوره رعد، آیه11).
. «ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یكُ مُغَیراً نِّعْمَه أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یغَیرُواْ مَا بِأَنفُسِهِم» (سوره انفال، آیه 53).
. «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُم» (سوره انفال، آیه 24)
. اشاره به آیه «... فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُون» (سوره مائده، آیه 24)
. منظور، كسانی هستند كه با نام ولایتی بودن و فانی شدن در ولایت اهل بیت، هیچ كس دیگر را قبول ندارند و با دوری از علماء و بزرگان، تنها منتظر ظهور هستند.
. اشاره به برخی از رجعت كنندگان ظهور و یاران خاص امام زمان(عج) كه همگی در برابر حاكمان منحرف و گمراهان ایستادهاند و جافشانی كردند.
. اشاره به روایاتی، همچون: «انتظار الفرج من اعظم الفرج»، (انتظار فرج، خود، بخش بزرگی از فرج است)؛«اعرف امامك فانك اذا عرفته لم یضرك تقدم هذا الامر او تأخّر»، (امامت را بشناس و عمل به وظیفه كن كه در این صورت، برای تو تفاوتی ندارد كه این امر ]ظهور[ زودتر واقع شود یا به تأخیر بیفتد).
دوماهنامه امان شماره 11