رویکرد ما به اهلبیت علیهم السلام چگونه است؟ برخی به تعارف میگویند: راه نجات ما اهلبیت علیهم السلام است؛ اما در واقع به این سخن ملتزم نیستند(کلمههوقائلها ).
شاید شنیدهاید آدمهای دکتر میروند اما یا دارو نمیگیرند و یا نسخه و داروها را روی یخچال و توی کابینت رها میکنند.
یک عده هم فقط از محبت سخن میگویند. دنبال دارو نمیروند، حتی مطالعه و معرفت را هم ندارند. اسم فوتبالیستها، بازیگرها، زندگینامه و خیلی مسایل آنها را میدانند ولی حال یکی دو ایه خواندن و ترجمه دیدن با یک کتاب سیره اهلبیت را ندارند. یک عده گاهگاهی مطالعهای دارند حتی برخی حرفهای شدهاند؛ حفظ هم میکنند. حتی جایی هم به نفعشان باشد انتخابی آیات و روایات را بکار میبرند مثل کسی که به داروخانه میرود هر دارویی دلش خواست بر میدارد، دیگر فکر نمیکند برای شفا و درمان و پیشگیری و تقویت جسم و جان نمیشود با داروهای انتخابی برخورد کرد، بگویی فلان دارو را میخورم و فلان دارو را نمیخورم.
برخی داروخانه را نگاه میکنند، برای بیماری خود میگریند اما نه دارو میخرند، نه دارو میخورند، نه خود را به پزشک میسپارند و تسلیم میشوند. بعد بدبختی این است که ماها از پزشکان طلبکاریم و آنها را حاذق نمیدانیم. هی این در و آن در میزنیم. سراغ فالگیر و رمال میرویم. اما یک عده عاقلند میروند بهتری دکتر را جستجو میکنند و به مقداری که در نسخه آمده، نه کم، نه زیاد و همیشه سلامتی خود را مراقبند.
برخی تسلیمند وقتی دریافتند تنها راه هدایت و نجات، پیشگیری، درمان و سلامت، اهلبیتاند با تمام وجود در همه چیز به آنان رجوع میکنند و در تمام کارهای فردی و اجتماعی خود تسلیم آنانند. کمی غیر شعاری، بهتر است از یک نمونه سخن بگوییم امام ، همه چیز را از اسلام میدانست و آن را نسخه منحصر به فرد و شفا بخش میدانست. با همی نگاه انقلاب کرد و امور فردی و اجتماعی را با تمام وجود انجام میداد. همان بزرگوار که هر روز برنامه خواندن آیات قرآن داشت و چند روز یکبار قرآن را ختم میکرد. وقتی از دنیا رفت، دعای عهدش نشان از تعداد روزهایی داشت که بارها و بارها آن را اربعین گرفته بود مفاتیحاش در اثر خواندن دعاهاو زیارات و تعقیبات متفاوت مندرس مندرس بود. شبها به اقتدای از اجدادش مناجات و نالهها و فریادهای سحر داشت. هم ایشان با علم چنان آمیخته بود که رد قم و نجف و هر جا که بود سر آمد بود و آنانی که میپنداشتند میتوانند ابهت او را با علم بشکنند؛ در مقابل علم او زانو زدند. او به اقتدا به اجداد عزیز و مهربانش چنان دل رحم ومهربان بود که حتی تصویر گرسنگان شانههایش را هق هق گریه به رعشه میافکند و هم او به اقتدای از جدش حسینبنعلی علیه السلام لحظهای با مستکبران عالم کنار نیامد. او در میدان زهد و ساده زیستی چه آن زمانی که طلبهای بود و چه آن زمانی که رهبری جامعه را داشت هیچ فرقی نکرد جز آنکه آن اندک متعلق به خود را هم در این راه هزینه کرد. ابعاد زندگی روح الله عظیم است اما مهم این است که از او آنچه میدانیم و آنچه نمیدانیم و از دریای عظمت او مخفی مانده است همه را از سفره اهلبیت داشت و از تسلیم به درگاه قرآن و عترت او کوشید تا قرآن و عترت تنها راه باشد و با تمام وجود خود را به این کشتی نجات متصل نمود و بر ماست ادامه مسیر و تلاش بسیار و همراهی با فرزند هم سنخ و سوی او که عهدهدار منتظران شده است تا هر چه زودتر انشاء الله این پرچم به دست صاحب اصلی تقدیم گردد.
. سخنی است که فقط میگویند(نقل به معنا).
. امام خمینی(ره).
. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، فرمود: انی تارک فیکم التقلین کتاب الله و عترتی...؛ من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم که تا قیامت و حوض کوثر از هم جدا نمیگردند. اگر به هر دو تمسک یافند گمراه نمیشوید. در زیارت حضرت مهدی علیه السلام میخوانیم: السلام علی سبیل الله الذی من سلک غیره هلک؛ سلام بر آن راه الهی که غیر از آن هلاکت است.
.پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق؛ اهل بیت من چون کشتی نوحند. هر که با آن بود نجات یافته و هر که از آن جدانشد غرق گردد.
. مقام معظم رهبری.
دوماهنامه امان شماره 11