لیلا ضغیمی خسرو شاهی (تبریز) ـ حمیده دانشجو (مشهد) ـ فاطمه باقری (مشهد) ـ زهرا علیخانی (تهران) ـ معصومه بشیری (اسلامشهر) ـ محمد هادی حبیب خلق (تبریز) ـ سمیه حبیب خلق (تبریز) ـ نوال آبادی (آبادان) ـ نسیم دهقان (تهران) ـ مریم خادم الحسین اردكانی (اردكان) ـ زینب كهنساری (قم) ـ سیده نرگس قزوینیان (تهران) ـ سید حیدر حسینی (قم) ـ محمد واعظ بایكی (مشهد) ـ اسما پورمحمدی (اهر) ـ اكرم ملایی (قم) ـ ابوذر طالشی مصطفی (رامسر)
گلچینی از نامههای پرمهرتان
• با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دست اندركاران مجله امان از اینكه ما نوجوانان را با شرایط و علائم ظهور و ویژگیهای منتظر آشنا می سازید؛ خیلی متشكرم. امیدوارم كه اجر این كار خود را از آقا امام زمان(عج) دریافت كنید. (بتول محمودی)
• با عرض سلام و و ادب و احترام خدمت مجموعه تهیهكنندگان این مجله سراسر نور و ارزشمند و با امید به اینكه همواره در راه نشر و ترویج فرهنگ ناب مهدویت ثابت قدم و استوار بمانید و عبادات شما قبول حضرت أحدیت واقع گردد ان شاء الله. حقیر یكی از تشنگان این مجله بودم و هستم كه از پارسال تا حال در انتظار این مجله سراسر بركت و نورانی هستم از شما تقاضامندم نسبت به این حقیر در راه مانده محبت و بزرگواری نمایید و با فضل و كرم و بخششتان نسبت به این تشنه در راه مانده، شماره اشتراكی در نظر بگیرید تا دل این حقیر شاد و مسرور گردد. اجرتان با صاحبالزمان (ابوذر طالشی مصطفی)
متنهای ادبی دوستان امانی
• هر چند كه ما در حسرت مدینه ماندهایم. غرق نور و عطر و گلاب. راه كه میروی تا زانو در گل های رُز و سرخ و یاس فرو میروی. لبخند به روی لبانت است در حالیكه گریه امانت را بریده. یك دم الله اكبر و شكراً لله میگویی و یك دم فتبارك الله احسن الخالقین با این كه هزار و اندی مشتاق دیدار او بودهاند و تو هم یكی از آنها. یك لحظه فكر میكنی لایق این دیدار نیستی. آرزویت این است ای كاش من او را ببینم و او چشمش به چشم نیفتد. او كه عمری مرا دیده حال یك لحظه من او را فقط ببینم. بغض راه گلویت را گرفته. خانه تو قابلش نیست كه دعوتش كنی. لایق او همان مكه است كه بر كعبه تكیه بزند و گوید اناالمهدی المنتظر. از دیدن جمعیت چشمم سیاهی میرود. به عمرم این همه آدم یك جا ندیدهام گویی قیامت آمده اما این قیام است نه قیامت. چون وعده داده شده كه مهدی قائم قبل از قیامت میآید. (معصومه رحیم)
• انتظار، پلههای فاصله را طی كردن است. انتظار خبر از شكفتن فصل بهار دارد. انتظار وقت كنار زدن فاصله ابرهاست، تا دل اوج گیرد و روح آسمانی انسان سبز شود. قلب می تپد نه برای زندگی، برای اوج گرفتن و همراهی قافله یالثارات الحسین است. دل همراهی ستارهای میان انوار را می جوید پس باز هم انتظار تا فاصله ابرها كنار روند و دل اوج گیرد و بیشتر مشتاق روی یار شویم تا بدان روز كه نسیم رحمت ربانی وزیدن خواهد گرفت. باز هم منتظر خواهیم ماند. (نعیمه فرحانی)
نامهای از تلاشگری در ترویج فرهنگ مهدویت، سرباز وظیفه محمد واعظی بایگی
• خدمتتان عرض كنم كه من قبل از اعزام به خدمت تصمیم گرفتم یك كتابخانه كوچك تخصصی برای امام زمان(عج) درست كنم و كتابهایی در اختیار دوستانم قرار بدهم كه استفاده كنند و برای فرج امام زمان(عج) دعا كنند. میخواستم از شما خواهش كنم در صورت امكان لیستی از كتابهایی كه جوانان را بیشتر با امام زمان(عج) آشنا كند را در اختیار بنده حقیر قرار دهید تا بتوانم در آینده نزدیك بر تعداد كتابهایم بیفزایم.
پاسخ: چشم، به دوستان مركز تخصصی مهدویت گفتهایم تا لیستی از كتب مفید را برایتان ارسال كنند.
نامه بدون هیچ شرح
• میخواهم به این دردل من توجهی بكنید از روستای ما تا شهرستان كرایه نفری 200 تومان است. پدرم چون تنگ دست است، نمیتوانست پول كرایهام را جور كند كه نامهام را برای شما ارسال كنم و الان 13 روز از وقت میگذرد كه پدرم بعد از 13 روز توانست 400 تومان برای من جور كند تا نامهام را برای شما پست كنم، البته ببخشید سرتان را به درد آوردم این مشكل من است. ولی از شما میخواهم كه برای من و خانوادهام دعا كنید. (ر ـ ف)
• اول میخوام كه به همه عزیزانی كه برای تهیه این مجله زحمت میكشند عرض سلام و خسته نباشید داشته باشم و بگویم كه من به خدا پول ندارم كه بخواهم اشتراك مجله شما را داشته باشم ولی شما می توانید از متن نامهام به آقا بفهمید كه من چه میخواهم.
آقا جون اولا سلام می خوام بگم خودمو كه قابل نمی دونی بیام قم یا جمكران یه دل سیر گریه كنم ولی چرا جواب نامههایی را كه از دیگران برات فرستادم را نمیدی آقا به خدا دلم داره میتركه، نمیدونم اون همه غم و غصه رو چه جوری دریه ورق جابدم ولی اینو بدون كه بازهم دوستت دارم چون تو هم مثل من تنهایی. مولا حالا كه نزدیك عیده، من و مامان رفتیم بازار تا واسه من عیدی بخریم ولی چون پول نداشتیم یه دامن 5 یا 6 هزار تومانی برام خرید و برگشتیم. نه! نمیخوام ناشكری كنم چون میدونم كه خیلی ها هم حتی اینو هم ندارند ولی آخر چرا دوستای من باید الآن دانشگاه باشند و من فقط گریه شبانه داشته باشم به خاطر اینكه پول ندارم بعد از اینكه بابام تصادف كرد، دلم خیلی شكست از ترس اینكه مبادا دوستام بیایند و وضع زندگی و فقیر بودن منو ببینند. بهشون نگفتم در بازار كنار ما یه دختر با مادرش اومده بود خرید، چیزایی را كه من دلم میخواست داشته باشم ولی پول نداشتیم اون خرید ولی من فقط حسرت خوردم. چند وقت پیش از كمیته امداد اومده بودند خونمون ولی مسئول اونجا حتی حاضر نشد بیاد اتاق . با زبون خوش گفت میترسم این سقفهای چوبی و فرسوده رو سرم آوار بشه باز هم می خوایی بگم همین قدر بدون، كه دل شكسته، و حالا از شما مسئولین نشریه خواهش میكنم این نام را با نام ا . پ در مجله چاپ كنید تا پول دارها ببینند كه كسانی مثل ما هم هستند كه شبها گرسنه میخوابند به خدا من الان كه ساعت حدود 3:30 ظهر است ناهار نخوردهآم چون ناهار نداریم اگر راضی بودید فقط این بار اولا از طرف من بودید و جمكران را زیارت كنید و بگویید آقا برایم عیدی بدهد و بعد اگر خواستید یه نمونه از مجلهای را كه نامهام را در آن چاپ كردهاید برایم بفرستید اگه جا بود بازهم میتونستم براتون از غصهها بگم ولی جا نیست. اللهم عجل لولیك الفرج ـ ببخشید میدونم از تاریخ این برگه گذشته ولی چارهای نداشتم. (ا . پ)
پاسخ: امیدواریم خداوند مشكل همه دوستداران امام(ره) را حل نماید.
دوماهنامه امان شماره 12