در این نوشته، تلاش بر این است كه صلاحیتها و شایستگیها كه یاران حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام داشتهاند در یاران و منتظران حضرت مهدی(عج) جستجو و این صلاحیتها و وظایف را تبیین كنیم تا انشاءالله بهترین شكل ممكن بتوانیم خود را برای مشاركت در آن انقلاب و جهاد مقدس آماده كنیم كه یاری از خداست و پیروزی نزدیك (نصر من الله و فتح قریب).
وفاداری به اسلام ـ التزام و اعتقاد به ولایت، [حسن سابقه و عدم احتمال انحراف] ـ ساده زیستی ـ تعهد ـ تخصص و تجربه ـ شجاعت ـ حامی و خدمتگزار مستضعفان ـ ارتباط مستمر با مردم ـ امانت داری ـ برخورداری از شعور سیاسی ـ اخلاق اسلامی، وطن دوستی و حفظ منافع كشور اسلامی.
برخی از این صلاحیتها، وظایف و بایستههاست كه به اختصار به آن میپردازیم:
1. وفاداری به اسلام
شناخت اسلام و اعتبار به آن به عنوان مكتبی كه در تمام شئون زندگی انسانها دارای برنامه و هدف است و همچنین وفاداری به احكام آن، از شرایط بدیهی و اولیه هر فرد مسلمان است.
كسی كه اسلام را با عنصر پاك و روح تابناكش بپذیرد برای آن جان و فرزند و مال میدهد. مادر وهب بن عبد الله بن حباب كلبی در روز عاشورا همراه پسرش بود. این مادر و فرزند با دست امام حسین علیه السلام مسلمان شده بودند. بعد از اینكه دشمن سر فرزندش را جدا كرد و به طرف لشكرگاه امام حسین علیه السلام انداخت این مادر سر فرزندش را برداشت و بوسید و به طرف لشكر ابن سعد انداخت.1 این مادر و فرزند بعد از اینكه مسیحی بودند اسلام را پذیرفتند و به نوایات اسلام كه شهادت و جهاد هم بود وفاداری كردند. یك منتظر و یك مصلح باید هم از ساحران زمان فرعون درس بگیرد هم از شهدای كربلا. بعد از اینكه فرعون به ساحران گفت: «بدون اجازه من، به موسی ایمان آوردهاید، برخلاف هم دست و پایتان را میبرم و بر نخل آویزان میكنم»، جواب شنید كه گفتند: «ما به خدای موسی ایمان آوردهایم پس به این قاعده عقلی هم عمل كردند. هر كس چیزی را پذیرفت باید لوازمات آن را هم بپذیرد. وفاداری به اسلام و دین مبین اسلام و شناخت و اجرای احكام آن از وظایف اولیه یك منتظر است كه میبایست به آن جامه عمل بپوشاند.
2. التزام و اعتقاد به ولایت
از اساسیترین شرائط و وظایف یك فرد مسلمان است كه به رهبر خویش كه از طرف خداوند منسوب شده، شناخت كافی و اعتقاد لازم پیدا كند و از روی بصیرت و آگاهی، رهبرش را بشناسد و به اطاعت كردن از او ملتزم و وفادار باشد. در حادثه كربلا یاران حضرت، امام حسین علیه السلام را بارها برای لشكر كفر معرفی كردند. به شعر انس بن حرث كاهلی در میدان توجه كنید:
آل علی شیعیان رحمانند بنی امیه شیعیان شیطانند2
با این شناخت و آگاهی است كه میتوان رحمان را از شیطان جدا كرد. در زمانه ما ـ كه امام عصر(عج) از دیدهها پنهان است ـ وظیفه منتظر و منتظران دوچندان است چون اولا: میبایست امام رحمان خود را بشناسند و از بین این دینها و فرقههای ضاله گوناگون، دین حق را هم بشناسند و ثانیاً ولی فقیه زمان خود را هم از بین این همه شبهه به درستی تشخیص دهند تا بتوانند در سایه حكومت یك ولی فقیه عادل هم امام زمان(عج) را خوب بشناسند و هم زمینههای ظهور آن موعود الهی را فراهم آورند و این خیلی مشكل است، در جهان كنونی و امروزی، نبود رهبری واحد در جهان اسلام، از اسباب و علل ضعف و ركود مسلمانان است و در مقابل، وجود رهبری جامع الشرائط و فقیهی آشنا به احكام الهی، از مهمترین عوامل به ثمر رسیدن حكومت اسلامی و زمینهساز برای حكومت موعود الهی میباشد كه یك منتظر با جان و دل پاك باید برای شناخت آن، شبانهروز تلاش كند تا روز به روز بر اعتقاد و التزام به آن بیفزاید نه اینكه روز به روز دچار شك و شبهه شود و در دامهای گوناگون سرگرم شود.
3. ساده زیستی
گرفتار جاذبههای دنیایی و تجملات زندگی مادی شدن از آفات اصلیای است كه هر كارگزار و كارفرما و هر مدیر و غیر مدیر را تهدید میكند تا جایی كه در مقابل دعوت پسر پیامبر به راحتی جواب رد میدهند و شانه از هر مسؤولیتی خالی میكنند. ما در تاریخ شاهد نامههای كثیری از طرف مردم كوفه به امام حسین علیه السلام هستیم ولی به خاطر علاقه به زخارف دنیا و تعلقات قلبی به مال و منال و جاه و مقام از شركت در جهاد در ركاب امام حسین علیه السلام شانه خالی میكنند اما شخصی مثل حبیب بن مظاهر طوری دنیا را سه طلاقه میكند كه بعد از شهادتش، امام حسین علیه السلام در بالینش حاضر میشود و میفرماید: «خودم و اصحاب باوفایم را به حساب خدا میگذارم!3 اینجاست كه امام قیمت و ارزش حبیب بن مظاهر را با به حساب خدا گذاشتن بیان میكند.
كسی كه اسیر هواهای پست نفسانی و حیوانی بوده چگونه میتواند شتر افسار گسیخته خود را به منزلگاه قناعت و ساده زیستن مهار كند، قلبی كه به منال و جاه و مقام دنیا تعلق پیدا كرد چگونه میتواند درد و رنج محرومان را درك كند و به فكر رفع محرومیتهای آنان باشد، چگونه میتواند زمینهسازی كند برای ظهورحكومت مستضعفان كه در قرآن به آن بشارت داده شده است. مستضعفانند كه درد و رنج مستضعفان و محرومان را میدانند نه مستكبران. در دنیای امروز؛ ما چگونه میتواند بر هواهای نفسانی و حیوانی غلبه كرد، غیر از اینكه ساده زیستی دوای درد این همه حرص و ولع و طمع است و یك منتظر میبایست در این صراط قرار بگیرد تا زمینه ظهور حكومت مستضعفان بر مستكبران فراهم آید.
منتظران حكومت عدل الهی در زندگی عملی خود میبایست، سادهزیستی را به نمایش بگذارند تا هم درد و رنج محرومان را درك كنند و به فكر رفع گرفتاری و محرومیتهای آنان باشند و هم بتوانند به عنوان یك كارگزار مصلح در جامعهای اسلامی مورد خطاب كلام امام علی علیه السلام قرار گیرند.
امام خطاب به مالك اشتر میفرماید: «فإنهم ... أقلُّ فی المطامع إشراقاً»؛ آنها (كارگزاران مصلح) از نظر روش اجتماعی، دارای كمترین طمع هستند.4
امام خمینی(ره) (خطاب به نمایندگان مجلس سوم) میفرماید:
«آنها كه اسیر هواهای نفسانی و حیوانی بوده و هستند، برای حفظ یا رسیدن به آن، تن به هر ذلت و خواری میدهند و در مقابل زور و قدرتهای شیطانی. خاضع و نسبت به تودههای ضعیف، ستمكار و زورگو هستند؛ ولی وارستگان به خلاف آنانند».5
منتظر واقعی كسی است كه دنبال راحتطلبی نباشد مانند مرحوم مدرس وقتی خانهای 30 و 35 ریالی برایش گرفتند خانه 30ریالی ندیده را گرفت. وقتی گفتند «خانه 35 ریالی راحتتر است چرا آن را نمیگیری؟» فرمود: «چیزی كه استقلال، عقیده و اراده را مورد تهدید قرار میدهد «نیاز» است. من نمیخواهم به كسی احتیاج پیدا كنم، من به اندازه دارایی خود و در حد توان خویش باید اتاق اجاره كنم، میخواهم محتاج مردم نباشم، احتیاج به پول، نوكری میآورد. من میخواهم زبانم برای بیان حقایق و دفاع از مردم محروم و مظلوم، آزاد باشد».6
شهید مدرس نمونه واقعی یك منتظر مصلح است كه به عنوان سمبل و افتخار تاریخ ما برگزیده شده برای نسلهای آینده و منتظران آینده؛ چرا كه او مصداق این سخن امام علی علیه السلام است كه فرمود «لا یكون الرجل سید قومه حتی لایبالی إی ثوبیه لبس». «آدمی آقا و سید اجتماع خود نمیباشد، مگر اینكه (زندگی سادهای داشته باشد تا آنجا كه) برایش فرق نكند، (در برابر لباس اشراف و فخر فروشان) چه لباسی بپوشد».7
كسی كه تقوای لازم را ندارد و اهل معنویات نیست و اهل دنیا است و فقط برای نام و نشان و استفادههای شخصی، تلاش میكند، او لایق نیست در ركاب امام حسین علیه السلام و امام زمان(عج) باشد یا جزء زمینهسازان ظهور باشد.
ادامه دارد
4. تعهد
تعهد به معنای پافشاری بر اصول و آرمانهای اسلامی و پایبندی به آنهاست. لازمه تعهد عملی، پاسداری از ارزشهای اسلام و دین مبین اسلام است و باعث پیاده شدن اسلام حقیقی است. بنابراین اشخاصی كه متعهد هستند در صراط مستقیم انسانیت هستند نمونة بیتعهدی یاران امام علی علیه السلام در جنگ صفین در صفحات ماندگار تاریخ نقش بسته و نمونة عمل به تعهد 72 یار امام حسین علیه السلام در شب عاشورا را هم تاریخ ناقل آنها است. وقتی امام فرمود: «من بیعت خود را از گردن همه برداشتم از تاریكی شب استفاده كنید و بروید». گریه و زاری آنها بلند شد. به عنوان نمونه مسلم بن عوسجه بعد از بیانی طولانی میفرماید: «... به خدا سوگند اگر بدانم كه كشته میشوم و زنده میشوم و سپس كشته میشوم و سوخته میشوم و خاكسترم را باد میدهند و هفتاد بار چنان كنند، از تو جدا نشوم تا در آستانت بمیرم...».
یك منتظر میبایست به چنین شناخت و معرفت و وفاداری برسد كه به عهد خود در قبال رهبر خود در سخترین شرائط اینگونه عمل كند، شرائط و زمانهها گوناگون است یك وقت در حضور امام، یك وقت در غیاب امام، باید با انواع طاغوتیان و وسایل گمراهكنندهشان مبارزه كرد و مقاومت نمود و به این كشتی یاری رساند كه از تیررس نااهلان در امان بماند یك وقتی شمشیر است یك وقتی انواع سی دی و ماهواره و اینترنت و شبكههای مبتذل و انحرافی است. باید تا پای جان ایستاد و به دیگران هم در این راه یاری رساند. نباید با اشعاری همچون « اگر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» میدان را خالی كرد جماعت یزید كجا و یاران امام حسین كجا، 72 نفر تن به این شعارها ندادند بلكه شعار آنها «هیهات منّا الذلة» در دل و جان تاریخ نقش گرفت و مثل نور درخشان خورشید، طلایهدار راه رهروان است كه منتظران میبایست خود را به این چراغ برسانند تا راه را گم نكنند چرا كه راه حسین علیه السلام و مهدی(عج) یكی است.
5. تخصص و تجربه
تخصص و تجربه چیزهایی است كه در طول تاریخ مورد بهرهبرداری قرار گرفته است حتی در میدان جنگ و برای مقابله با دشمن از اینها استفاده شده و میتوان گفت جنگ و جهاد هم بدون اینها دچار تزلزل و شكست میشود. به طوری كه در تاریخ میخوانیم حضرت رسول صلی الله علیه و آله برای جلوگیری از ویرانی مدینه نظر سلمان فارسی را برگزید و اطراف شهر را خندق زد و در كربلا هم امام حسین علیه السلام با مشورت و كمك یاران اطراف خیمهها را خندق و پر از خار و خاشاك كرد برای جلوگیری از دشمن. در داستان موسی و دختران شعیب به ارزش تعهد و تخصص اشاره شده است: «یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمِینُ»8 ای پدر او را خدمت اجیر كن كه علمان بهترین كارگزار و خدمتگزار (انسان) توانمند و امین است.
حضرت یوسف هنگامی كه به مقام وزارت اقتصاد مصر رسید، در بیان جایگاه خود فرمود: «اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ»؛9 مرا بر خزانههای این سرزمین بگمار كه من نگهبانی امین و دانا هستم. همچنین یكی از حاضران در پاسخ سلیمان فرمود: «أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ إِنِّی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِینٌ»؛10 من آن را قبل از آنكه از مكانت به پا خیزی، برایت مهیا میسازم همانا من بر این كار، توانا و امین هستم.
همراهی دو واژة «قوی» و «امین» در این آیات این نكته را میرساند كه تخصص به تنهایی كافی نیست، بلكه امانت و تعهد نیز از شروط یك كارگزار مصلح است. بنابراین قرآن كریم، همراهی تخصص و تعهد و تجربه را در كوچكترین كارها تا حساسترین كارها را لازم میداند. با توجه به همین است كه امام علی علیه السلام در عهدنامه مالك اشتر میفرماید: «أنظر فی امور عًمّالك ... و تَفَرّح منهم اهل التجربة و الحیاء»؛11 در كارهای كارگزار است اندیشه كن ... و افراد با تجربه و با حیا را از میان آنان برگزین.
در جای دیگر میفرماید: «قیمة كل امریءٍ ما یحسنه»، ارزش هركس، هم سنگ كاری است كه انجام آن را به نیكویی میتواند.12
در همین رابطه امام صادق علیه السلام میفرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوّابس»؛ كسی كه آگاه به زمان خود باشد، مشتبهات بر او حملهور نخواهد شد.13
آیا غیر از این است كه كارگزاران امام زمان(عج) در عصر حكومت باید این خصوصیات را داشته باشند تا آقا امام زمان، آنها را برگزیند و به آنها مسؤولیت دهد؟ آیا غیر از این است كه منتظران حكومت منجی بشریت، باید خود را به این صفات آراسته كنند و روز به روز در این زمینه سعی و تلاش و برنامهریزی كنند؟ آیا غیر از این است كه در كنار تخصص در محیطهای آموزشی و پژوهشی باید اخلاق و تعهد را هم رشد داد و زمینه را برای پدیدار شدن منتظران و حتی جامعه منتظر همراه با تخصص و تعهد فراهم كرد؟
6. شجاعت
یكی از معیارهای انسان منتظر، شجاعت و جسارت او در دفاع از حق است. نهال نوپای اسلام، باشجاعت بینظیر پیامبر اكرم صلی الله علیه آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام عرس شد و سپس به وسیله ائمه اطهار آبیاری گشت و شكوفا شد. در زمان امام سوم شیعیان حسین علیه السلام این نهال زنده شد و در برابر گسیل لشكرها چون كوه ایستاد برجای خود و سستی بر او چیره نشد. وقتی امامقصد عراق كرد عبید الله بن زیاد پی در پی لشكرها در برابرش میفرستاد و جوخه جوخه و دسته دسته دنبال هم میفرستاد، و این اخطار را به او نمود: «یا بر فرمان پسر زیاد و بیعت یزید سر نهد یا آماده جنگی گردد كه جگر شكافد و رگ گردن ببرد و جانها را به فراز فرستد و تنها را بر خاك سرنگون كند».14
ولی امام در مقابل اینها، درس سربلندی و شهامت به مردم آموخت و جانبازی زیر شمشیر را برخواری برگزید و چون جدش در بدر ایستاد و با فزونی دشمن و كمی یاوران، بردباری پدرش را در جبهة صفّین و جمل اعاده كرد. زیارت ناحیه مقدسه برای تو كافی است. «با تو آغاز نبرد كردند و در برابر نیزه و شمشیر ایستادگی كردی ...).
پس از غیبت حضرت ولی عصر(عج) نیز شجاعت آن امام همام، در دل مؤمنان حقیقی، به خصوص عالمان مهذّب وارد شد تا با سختكوشی در راه اعتلای دین، زمینه ظهور حضرتش را فراهم آورند. امام خمینی(ره) یكی از مصادیقِ آشكار این گونه افراد بود كه با شجاعتش، اسلام ناب محمدی را به عرصه بین المللی كشاند.
مراد امیدی میرزائی (دانشپژوه مركز تخصصی مهدویت) ـ روح الله امیری (.دستیار علمی دانشگاه پیام نور الشتر لرستان)
پینوشت
1. در كربلا چه گذشت، شیخ عباس قمی، ص260.
2. همان، ص261.
3. همان، ص248.
4. نهجالبلاغه، نامه 53.
5. صحیفه نور، ج19، ص11.
6. داستانهای مدرس، ص65.
7. شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج4، ص272.
8. قصص، 66.
9. یوسف، 55.
10. نمل، 39.
11. نهجالبلاغه، نامه 53.
12. همان، كلمات قصار، 646.
13 تحف العقول، ص261.
14. در كربلا چه گذشت، ص30.
مراد امیدی میرزایی، روح الله امیری ـ دوماهنامه امان شماره 15