جالب آن است كه مانند همان پوكی استخوان مشهور و معروف، در این بیماری مورد نظر ما هم، فرد مبتلا هرگز متوجه ضعف و سستی قدمهای معرفتی خود نیست و لذا با تمام قوا، در این راه قدم بر میدارد و آسیبهای جدی هم با شدت هرچه تمامتر وارد میشود. ابعاد و جنبههای مختلفی در این كاهش تراكم یا بیمحتوا شدن استخوان معرفتی وجود دارد، به عنوان نمونه در مورد حزن اهل بیت و عزاداری و سوگواری؛ چون فكر میكند جلوی پای او بسیار محكم است به عنوان دفاع از سنتهای مذهبی، آئینهای سوگواری با قدرت هر چه تمامتر خود را میزند و خونی میكند و اشعار خاص و حركت و هروله و … . و خلاصه چنان شیفته و واله میشود كه حتی اگر به او بگویند این شیوه تو را از روح و مغز نهضت ائمه دور میكند و به سطحیگرایی میكشاند و فلان كار تو، در واقع باعث رفتن آبروی مكتب اهل بیت یا به هدر رفتن خون عدهای از مؤمنان در دنیا میشود باز هم سرمست و با قاطعیت تمام به انتحار و اقدام شجاعانه روی میآورد و هر كس در برابر او باشد را بیاعتقاد و بیفكر و ترسو و سازشكار و ... میخواند و اینجاست كه استخوانهای او خرد میشود و به تبع آن، متأسفانه دیگران را هم كه بیمار نیستند به ناامنی و نابودی میكشاند.
گاهی اوقات هم بروز بیماری در شادیها و جشنها است و صدای خرد شدن دست و پای بیماران در اینجا كمتر از حالت قبل نیست كه شاید به مراتب بالاتر هم باشد. هیاهوی به اصطلاح ولایت زدگی! چنان او را از پرداختن به مغز استخوان حقایق باز میدارد كه تمام شادی و شاد كردن را به كشیدن و عرضه كردن اشكال و كلمات و حركاتی میداند كه مسلما خود ولی خدا از آنها برائت جسته و از این لغوها اعراض كرده است1 و اگر لب باز كنی با پتك واهی رفع قلم بر سر تو میكوبد كه هان به گوش باش، كه نمیدانی و مذاق شریعت را نچشیدهای و تو اگر داد سخن بدهی كه همان معصومین برای حفظ اصل اسلام و حتی حفظ همان ولایت سالها به همراهی و همرنگی ـ ولو در ظاهر ـ پرداختند و شاید هزاران سال غایب شدند تا مردم خود بدانند كه آنچه خواهند و به دردشان میخورد دادنی است و خدادادی نه انتخاب كردنی! او باز هم زیر بار نمیرود و میخواهد امر ولایت را باز در تمسخر و تحقیر و هر چه از این دست است به دیگران بقبولاند و درد آن است كه اگر بگویی اولویتها را بشناس، اهداف بلند بعثت پیامبر و ربیع و ولایت و امامت و غیبت را بدان، آنچه البته به جای نرسد و در گوش نرود، فریاد گفتار توست و جز آنكه به غرب زدگی و شرق زدگی و فرقه زدگی متهم شوی چیزی در دست تو نمیماند. تو شاید منبری هم برایش بروی و بگویی كه شادی و طراوت اصل در زندگی اهل بیت و دوران ظهور است اما جلوه و مظهر اصلی شادی، در تامین نیازهای مردم، رساندن آنها به كرامت واقعی در زندگی مادی و معنوی و رهایی از بندهای كج فكری و خرافات و انحرافات و ... است و دیدن یاری و نصرت الهی و تحقق وعدههای الهی است كه مومنان را شاد میكند.2 و هر چند از شادیهای ظاهری بهرهمند بودند، اما انس و دلدادگی آنها به عبادات فردی و اجتماعی، عامل اصلی طراوت و عشق3 و شادی آنها بوده است، با تمام اینها كه میگویی. هنوز از منبر پایین نیامده متوجه شوی كه پنبهها هنوز در گوش است و حاضر نیست حتی به اندازه آن بنده خدایی كه در جاهلیت پنبه را در آورد تا صدای حق را از كنار خانه خدا بشنود، او هم به حقایق تن دهد.
و تأسف آنجاست كه با وجود هشدارهای فراوان متخصصان دلسوز بهداشت ایمانی جامعه، هنوز درصد زیادی از مبتلایان به این ویروس، با همین وضعیت خطرناك خود، سال به سال از فعالیت خود كم نكرده بلكه با شدت بیشتر ادامه میدهند تا آنكه خود و دیگران را خرد كنند. هشدار دلسوزان بهداشت فكری ـ ایمانی آن است كه خود را سالمتر از امثال حضرت عبدالعظیم حسنی ندانند و حداقل همان سالی دوبار (محرم ـ ربیع الاول) با مراجعه به منابع معتبر و رسانههای مختلف شنیداری و دیداری و مكتوب قابل اعتماد، میزان تراكم استخوانهای اعتقادی خود را بسنجند و آنها كه هنوز در طول عمر خود این كار را نكردهاند، امروز انجام بدهند و خود و افكار خود را بسنجند كه فردا دیر است. به جای اعتماد به قدمهای محكمی كه بر میدارید به استحكام و قدرت شكنندگی زمین پشیمانی بیندیشید.
البته این را هم باید گفت كه مبتلایان به این ویروس كذایی انواع مختلف هستند، گروهی كه اصلا تقید درست و حسابی به دین و عبادات و … ندارند و شاید بدون آنكه بدانند برایشان از جایی، پولی می رسد و آن مالهای بیخاصیت فكر بی خاصیت درست میكند و مغزشان را شستشو میدهد چه برسد به مغز استخوانشان! تعداد انگشتشماری هم كه اصلاً پول میگیرند و فیلم میسازند و خلاصه میسوزند و میسوزانند ولایت حقیقی را! دسته دیگری كه شاید اكثریت بیماران را تشكیل دهند بر خلاف گروه اول واقعا اهل عبادت و اطاعت هستند و نمیخواهند آن انحرافات و خرافات را به نام مذهب، وسیله جنگ و لجبازی با شیعه، اسلام و علمای دلسوز قرار بدهند، و شاید انسانهای بسیار خوب هستند و به قول معروف دارای حسن فاعلی هستند اما خب چه میشود كرد كه ویروس، بدجور مسری است و به پسر نوح هم رحم نمیكند، اما هر كس و از هر گروه كه باشند باید بدانند كه خواسته و ناخواسته با ولایت در افتادهاند! بله! باور كنند كه میشود با قرآن هم به جنگ قرآن ناطق رفت!!!
پی نوشت
*. مدرس و كارشناس فرقههای انحرافی
1. و الذین هم عن اللغو معرضون.
2. یومئذ یفرح المؤمنون (سوره دوم) آیه.
3. اشاره به روایاتی چون انی احب الصلاة (از امام حسین علیه السلام، الصلاة معراج المؤمن، مومن دو شادی دارد یكی در وقت افطار ...»).
جواد اسحاقیان درچه ـ دوماهنامه امان شماره 16