نام مهدی(عج) رمز مكتوم مبین عالم امكان و مظهر عظیم معنای اسم اعظم است. نام جمیلش مایه امید منتظران منجی است. او مظهر محبت منّان، مراد محرومان و مقتدای مظلومان است؛ فرزند علوم كامله و معالم مأثوره. او مرز معبود و مخلوقات و متصل كننده آنهاست. جمعهها به میمنت امام زمان(عج) است كه مقامی مضاعف در میان ایام مییابد. مهدی فاطمه عَلَم منصوب امامت است. او همچون معجزه مسیح، محی است. او همان مُدّخر و گنج مستور است. ملك و ملكوت، مدهوش و مجنون این محبوبِ محجوب از مردمكها میباشند. موعودی كه در موعد میعاد به امر منّان مسجود ملائكه بود و معیار مراتب مردم در میقات میثاق، مسابقه در معرفت محمد صلی الله علیه و آله و آل وی بود چرا كه آنان مركب و میزانند. ملاك معروف و منكر، امر و نهی آنان است و حل مسایل و مشكلات مسیر قرب با تأسی به مسلك و مرام آنان میسر است. مهدی(عج) منجی مردمان و منتقم منتظَر است؛ ماه منیر مهربانی، مصلح مطلق و مصداق مطهّر آیه تطهیر. مولایی كه مشتاقان ملاقاتش به امید مژده مقدم آن منصور مكی و مدنی با مرارت و ملال دنیا مبارزه میكنند و مظلومان منتظر وجود مطهّرش، مدال مقدس مستمندی درگاهش را در میان مخلوقات به گردن میآویزند. مهمانان مخصوص محضرش، مست مقام معظّمش هستند. نام مباركش، برای مسلمانان معصیت كار مفتاح باب مغفرت مالك الملك است و امان از آتش و مجوز ورود به مینو. منتظران، ماهی امیدشان را با ماء جاری از مژگان زنده نگاه میدارند و دوام مودت امام را با شبنم چشمهاشان مسئلت مینمایند. مهدی(عج) مجدِّد احكام معطّل الهی، تمنای مستجاب تمام مستضعفان. پیامآور مسرّت برای امت اسلام، معراج مؤمنان و مرصاد متكبران، مرآت معانی و متصل كننده عالم ماده به عالم معناست. با موج ایمان، مرداب مرگبار مادیات را متحرّك میسازد و شمیم معطر معنویت و معصومیت را در مجاری زمین میپراكند.
«ه »
الهی! سایه هلاكت و همدم گناه و هراس هولناك هوی و هوس، اهالی جهان را احاطه كرده. هلهله جهل و همهمه اندوه و آهنگ بی هدفی از هر سو شهر را فراگرفته است. در آسمان سیاه شهر، تنها هاله نور هلال تهلیل، پناه نگاههای اهل هُدی است. فقیه شهر، هادی راهیان نور به سوی هدف آن سهی سرو است تا راه نهضت مهر و تطهیر، هموار شود. بارالها! آیا هنوز هنگام آن نیست كه هاتف لاهوتی، آمدن گوهر و هسته مركزی هستی را نوید دهد تا گل همیشه بهار هاشمی و نوبهار حُسن اهل بیت، تا بهشت بی انتهای مهربانی راهنمایمان باشد؟ الهی! با آن مهاجر مهجور، عهد میبندیم كه در راه هدایت، هماره همت را همراه خود سازیم و هرگز هیبت ظاهربینان ما را هراسان نكند. خدایا! همتی همراهمان ساز كه بهترین بهره را از زهد بگیریم و هیمههای جهنمی را به پای هیمنه یهود صهیون بریزیم تا هنگامه ظهور مهدی(عج). از هفت سوی اطراف و درون، آنها را بسوزانیم كه هیچ گاه هیكل سلیمان را بهانه هتك حرمت مكانهای مطهر و اهانت و توهین به مفاهیم الهی قرار ندهند. شاهدان، مدهوش مهوش زهرایی و در سوز هجران رهبر پنهان از دیدههایند و میدانند هزینه و بهای دیدار، نوشیدن شهد شهادت و شهود است. هان ای اهالی كوچههای غفلت! به هوش باشید، قهرمانی كه در همسایگی ماست یك كهكشان رهایی را برایمان هدیه میآورد.
آن هنگام چهره هویت حقیقی انسان، هویدا شده و ذهنها مهد فرهنگ میشود و همه با هم هماهنگ و همسو، همسفر عشق خواهند شد.
«د»
ای دوازدهمین اجابت دعای احمد ما را در دوام مودّت خود مدد رسان. ای مجدّد دین محمد صلی الله علیه و آله! روا مدار دشنه دشنام دشمنان دیوانه، پرده دینداری را بدرد و داس داعیهداران دروغین و دجّال پیشه، بوستان داعیان دین را بدرَود. دیدگانمان را به دانایی روشن كن تا دنیاداران دیو صفت با دراهم معدوده ما را به دنائت نكشانند چرا كه دارایی درویشان دیار دلدار، دولت دنیا و دین است. كودكانمان دبستان دوستی را در دامان خود قرارده تا دعوت داعیان دغل دوست دلهای دردمندشان را در وادی درماندگی نَبوَد. ای دلیل دلهای متحیر در شب دیجور! آیا دوران دادرسی نرسیده تا به دستور تو، داد دَردمندان را از ددمنشان بستانند؟ به وسعت دلتنگی دوستانت سوگند كه دست ما را از دامان دریایی خود جدا مكن. وقتی از دریچه دهر به دفتر هستی مینگرم این فریاد دیرین دادخواهی است كه در دالانهای زندان دنیایی دنّی، شنیده می شود. كوردلان آمدنت را دور میدانند اما برای بیدار دلان لحظه دیدار دیر شده و در انتظارند تا هر چه زودتر دُردانه زهرا از دوردستها بیاید و دمادم از دریای دیدگانشان دانههای دُرّ و مرواریدی اشك را به پای قدمهایش بریزیند و دست افشان خود را در ركابش فداكنند. دعای عهد، وعده داد آمدنت زود است؛ ای قائد ودیعه نهاده شده! چقدر دیر، زود میشود!
«ی»
ای یادگار آیه یازدهم! ای مجلس آرای میكده انبیاء! ندای «أین» تا كی؟ ای یكه سوار یوم فتح، یكدم به یاری یغمازدگان پناهنده كویت بیا و محرومیتشان را با فیضان فیضی از یم فضایل خویش بزدای. مشتریان یوسف، سیل سرمایه گریه را برای نیل به خیمهگاه یار مه روی آوردهاند. ای یوسف حسین! یاوران یگانه تو آینه پیمان و بیعت ولایتت را نشكستند. یا ابن یاسین! بوی دلجوی یاسهای نینوایی در فضای میخانه دنیا، جان را به یاد جانان میاندازد. ای غایب از نظرها! غیبت تو را تنها مؤمنان به حقایق غیب تأیید میكنند. زیارت ناحیه تو، در میان ادعیه، احیاگر غیرت شیعه حسین علیه السلام است. ای آرزوی تحقق یافته اولیا و اوصیا! ای مبین ماهیت شرایع پیامبران! آیین ریاكارانه و سیاستهای طایفه یهود صهیونیست، امنیت بشریت را به خطر انداخته است. یقین دارم كه ایام تنهایی به سر میآید و پیك وحی، بین زمین و آسمان، آمدنت را فریاد میزند تا یاران و لشگریان بسیار از هر سوی یكپارچه به مهدی فاطمه بپیوندند. عیسی بن مریم ـ مؤید مهدویت ـ یعقوب وار به انتظار یاری یكه تاز میدان دیانت و دیان دین است تا شاید با بیان آیات و بینات، مسیحیت راستین را به یاری قیام وی فرا خواند. خضر از می «عین الحیاه» ولی عصر(عج) نوشیده كه اعصار را طی كرده است تا همراهش به احیای حیات واقعی انسانیت بپردازد یا بقیه الله! رایت هدایت را با ید بیضایت برافراز و بیت پایانی شعر اهل بیت را بِسُرای.
زهرا صفاری زاده ـ دوماهنامه امان شماره 16