تعریف اصطلاحی غیبت را میتوان در وصیت حضرت خاتمالمرسلین صلی الله علیه و آله به جناب ابوذر تحصیل نمود آنجا كه میفرماید: «... قلت یا رسولالله ما الغیبة؟ قال: ذكرك أخاك بما یكره قلت: یا رسول الله فان كان فیه الذی یذكر به؟ قال: اعلم، أنك إذا ذكرته بما هوفیه، فقد أغتبته و إذا ذكرته بمالیس فیه، فقد بهتّه.
ابوذر گوید: «گفتم ای رسول خدا، غیبت چیست؟ فرمود: «یاد كردن تو برادر خود را به چیزی كه مكروه است». گفتم «یا رسول الله اگر باشد در او آنچه ذكر شده است، غیبت است؟» فرمود: «اگر باشد غیبت است و اگر نباشد تهمت است».1
تأثیرات غیبت
غیبت هم در عالم حسابرسی و در هنگامه ظهور حقایق امور، دامنگیر انسان خواهد شد. همانگونه كه در این حدیث نبوی آمده است: «... و من مشی فی غیبة اخیه و كشف عورته، كانت اول خطوة خطأها وضعها فی جهنم»؛ فرمود: «كسی كه راه رفته در غیبت برادرش و كشف سر او، اول قدمی كه بردارد در جهنم گذارد و هم در همین عالم اسباب رسوایی را فراهم میآورد».3
حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه میفرماید: «پس معلوم شد كه شخص مغتاب در برزخش رسوا و مفتضح است و در موقفش پیش اهل آن خجل و شرمسار است و در جهنم نیز با رسوایی و بیآبرویی به سر خواهد برد بلكه چه بسا بعض مراتب آن نیز اسباب رسوایی در این عالم شود».4
و در كلامی دیگر میفرماید: «خداوند تبارك و تعالی غیور است و هتك مستور مؤمنین و كشف عورات آنها، هتك ناموس الهی است. اگر انسان، بیحیایی را از حد گذراند و هتك حرمات الهیه نمود، خداوند غیور مستورات او را كه به لطف ستاریت خود، ستر فرموده بود مكشوف میفرماید و هتك مستور آن را میفرماید و در بین مردم در این عالم، و ملائكه و انبیاء و اولیاء در آن عالم مفتضح میشود».5
مع الأسف امروزه در جامعه شاهد هستیم كه به سادگی، (به اصطلاح مثل آب خوردن) با بهانههای مختلف و در مباحث سیاسی و غیر آن در مجالس و در گفتگوهای صمیمانه به بهانه اینكه سخن خالی از لطف نباشد و به گونهای سخن گفته شود كه حاكی از اطلاعات سیاسی و صاحب نظر بودن، باشد آبروی مؤمنین را مورد هجمه قرار میدهیم و بهانه میآوریم كه اینها اظهار نظر و تحلیل و تبیین وقایع میباشد و متاسفانه غیبت و در بسیاری موارد، تهمت غذای مجالس ما شده است.
اگر به دقت ملاحظه شود خواهیم دید كه این عمل ناشایست نتیجه و كنش یك سری رذائل اخلاقی همچون، حقه، كینه، احساس حقارت، سستی ایمان، جاه طلبی، مقام خواهی، حس تجسس از مستورات مؤمنین، تشفی جستن با شكستن دیگران و غیره میباشد. آری زیر ساختهایمان را موریانه تخریب نموده و آرام آرام و به تدریج روحیه خویشتن داری و حفظ حریمها و نگذشتن از خطر قرمزها را از ما گرفته است و هر كدام از ما با اینكه تمامی جوانب این رذیله اخلاقی را میدانیم و بارها دیگران را از آن منع نموده ویا به آن نسبت دادهایم همچو ریختن تدریجی دانههای شن در ساعتهای قدیمی، به ناگاه چیزی را در كیسه اعمال خویش مییابیم كه عمری از آن فرار میكردیم و خویشتن را مبرّی از آن میدیدیم. اولین راه در پاكسازی این شجره خبیثه تحصیل علم نسبت به آن است. حرمت و اثرات منفی اخروی و دنیوی آن را دانستن و هم اطلاع یافتن از مواردی كه استناد شده است و راه حل دوم در صحنه عمل مهار نمودن زبان و فكر و اندیشه به عنوان وسیله و خواستگاههای غیبت.
در پایان بار دیگر كلامی گهربار و نصیحتی مشفقانه از استاد و مربی اخلاق، حضرت امام را نصب العین خویش قرار میدهیم. «عزیزم با بندگان خدا كه مورد رحمت و نعمت او هستند و مخلّع به خلعت اسلام و ایماناند دوستی پیدا كن و محبت قلبی داشته باش. مبادا به محبوب حق دشمنی داشته باشی كه حق تعالی دشمن دشمن محبوب خود است و تو را از ساحت رحمت خود طرد میكند و بندگان خاص خدا در بین بندگان مخفی هستند و معلوم نیست این دشمنی تو و این هتك ستر و كشف عورت این مؤمن برگشت به هتك ستر خدا نكند. مؤمنین اولیاء حقاند».6
پی نوشت
*. پژوهشگر مباحث مهدویت.
1. حدیث و ترجمه از چهل حدیث، امام خمینی(ره)، ص301.
2. همان، ص302، و ذیل توضیحات در ص319.
3. همان، ص304.
4. چهل حدیث، امام خمینی(ره)، ص305.
5. همان.ص306.
6. همان، 312.
مسعود داستار ـ دوماهنامه امان شماره 16