من و شما تلاش كنیم جزء كسانی شویم كه به تدریج وزنههای سنگین بر میدارند. آقای حسین رضا زاده را كه فراموش نكردهاید.
گفتم به تدریج، یادم آمد كه فصل بهار در راه است. راستی بهار هم همین كار را میكند، یعنی در زمستان كه آب و خاك با هم قهر بودند هیچ اتفاقی نمیافتاد؛ نه خاك رویشی داشت و نه بذرهای پنهان شده در خاك زایشی. ولی با پیدا شدن چشم و ابروی بهار ماجرا طور دیگری شد. خاك كه از آمدن این مسافر خوش قدم بو برد، لحاف زمستان را كنار زد و برخاست. چند روز دیگر معلوم میشود كه از آشتی آب و خاك بلكه از وصلت این دو چه اتفاقات مباركی در راه است.
با كنار رفتن نقاب برف و سرما كم كم معلوم میشود كدام درخت خشكیده و هیزم شده و كدام سرسبز و زنده است، كدام دشت چادر در چمن بر سر كرده و كدام برهنه و بی چیز است، حاصل كدام خاك یا علی گفته و برخاسته و بر كدام خاك بذر مرگ و مردگی پاشیده اند، كجا سنگستان است و كجا گلستان. كجا گل است و كجا گل، بقول مولوی:
در بهاران كی شود سرسبز سنگ
خاك شو تا گل برویی رنگرنگ
چشم دانههای برف كه به بهار میافتد از شدت خجالت چنان آب میشوند كه آبروی رفته زمین دوباره به جویبارها بر میگردد. مهم این است كه یادمان باشد اگر درختی با نگاه پر مهر بهار بیدار نشد به قهر آتش گرفتار میشود، همان كه بیش از هزار سال پیش ناصر خسرو میگفت:
بسوزند چوب درختان بیبر
سزا خودهمین است مر بیبری را
همان كه سعدی شیرین گفتار میگفت:
هر كه امروز نبیند اثر قدرت او
غالب آنست كه فرداش نبیند دیوار
سعدی میخواست بگوید: نگو، سیزده به دامان طبیعت میرویم و صفایی میكنیم، بگو میرویم در دامان خلقت خدا و درسی میگیریم و برمی گردیم.
البته او از پیش خود نمیگفت، از قرآن میگفت:
«فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَیفَ یحْیی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْیی الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ»
به نشانیهای رحمت خداوند بنگر كه چگونه از دل خاك مرده حیات و نشاط بیرون میكشد. هم او مردگان را نیز زنده خواهد فرمود. (روم/50)
بله، خوب متوجه شدید، بهار یك دانشگاه بزرگ است كه اگر درست به آن نگاه كنیم درسهای فراوانی به ما میدهد. یعنی به چشم دانشجویی، نه به چشم مدرك جوئی!
حالا به قول قرآن، خوب نگاه كن، دوباره نگاه كن، چه میبینی؟
درختانی كه از درخت بودن فقط نقش و نقشه آن را داشتند الان از چوب خشك بودن بیرون آمده و در حال سبز شدن و شكوفه دادن هستند، و كمكم آن انتظار سرخ به بارداری سبز تبدیل شده و معلوم شد زمستان و سرما به همه هارت و پورتش حریف ریشههای پنهان و گرم درختان نشده و امروز كه سرما، سایه اش را از سرِ ما كم كرده این جوانه ها هستند كه خودی نشان داده و آرام ارام، باد و طوفانهای بهاری را نیز رام خود میكنند و دیری نمیپاید كه بار درختان چنان سنگین میشود كه كسی باورش نمیآید كه همان شكوفههای كوچولو تبدیل به گلابی و هلو شده، نارگیل و آناناس به آن عظمت كه بماند.
حالا دیدی كه نباید از درخت كمتر بود و اگر تمرین و تكرار در كار باشد ما هم میتوانیم وزنه بردار سنگین وزنی بشویم و نرمك، نرمك و گرَم گرَم هم كه شده به وزنه ها اضافه كنیم، درست همان كاری كه وزنه ها میكنند.
از بخشیدن كسی كه جواب تلفن ما را نداده شروع كنیم تا بخشش كسی كه جفای بزرگی در حق ما كرده است، خدا رحمت كند آیت الله مجتهدی تهرانی را، میگفت:
«اگر میخواهی محبت دنیا از دلت بیرون برود، موقع خرج كردن پول ها، اول اسكناسهای نو را خرج كن».
پس تا دیر نشده دست به كار شویم و با همه آنهایی كه در زمستان عمر قهر بودیم آشتی كنیم و دید و بازدید عید را ولیمه و سور این آشتی كنان قرار دهیم كه در غیر اینصورت دیر یا زود با آتشی دیدار خواهیم كرد كه وجودمان را همچون هیزم در قهر خود كه نتیجه همان قهر با دوستان و بستگان است؛ خواهد سوزاند.
پی نوشت
*. محقق و استاد دانشگاه.
1. در زیارت امین الله بما می آموزند كه از خدا درخواست كنیم تا در زمین و آسمان محبوب باشیم، محبوبة فی أرضك و سمائك.
حجت الاسلام و المسلمین ناصر نقویان ـ دوماهنامه امان شماره 16