همه میدانیم كه نه محیط قرنطینه ضامن حیات است و نه بیرون از آن، سند مرگ و ممات، اما خوب، باید هر كس وظیفهاش را انجام دهد.
بعضی از قرنطینهها، اختیاری، داوطلبانه، از سر شوق و ذوق و گاهی حتی با اخلاص بیشتری هستند. منظورم كه واضح است؟ بیماریهای معنوی كه قلبهای ما را احاطه كرده است، در محلها و زمانهای خاص مهار میشود. معلوم است كه در مساجد و زیارتگاهها و عتبات و... به دلیل شدت تراكم واكسنهای معنوی، كمتر ویروسی جرأت بروز و جولان دارد، به ویژه اگر استاندارد و كنترل كیفیت ولایت و امامت هم بر آن خورده باشد. كاملاً طبیعی است كه انسان در مسجد كوفه بتواند تصور كند امام زمان(عج) بر منبر قرار گرفته و یاران خاص در كنار او هستند و در چنین شرایطی خود را در محضر امام زمان(عج) ببیند. اما زائر عتبات وقتی برگردد و رنگ و رو و چرب و شیرین مادیات، او را احاطه كند و در فضای پر از ویروسهای ریز و درشت اخلاقی و در هیاهوی زندگی كه دیگر نامی از امام و یاران خاص او نباشد قرار گیرد، در این صورت آیا میتواند خود را از ابتلا حفظ كند، یا باید آرزو كند هرگز از آنجا برنمیگشت؟
جای تردید نیست كه سِرُمهای تقویتی عشق به اهل بیت، عاشقان را به پناهگاه اورژانسی مسجد جمكران رسانده، تا ساعاتی در شور و حال انتظار مولا، بیماریهای مزمن و غیر مزمن اعتقادی و معنوی را به حاشیه بكشاند، اما باز، چه باید كرد تا ضریب نفوذ این تقویت كنندهها در برابر حساسیتهای چهار فصلی كه در بیرون وجود دارد، مقاومت كرده و حتی بتواند دیگران را هم مداوا كند؟
چه كسی است كه نپذیرد، زائر خانه خدا در بین ركن و مقام، میتواند خود را در محلی ببیند كه امام از یاران خاص خود بیعت میگیرد كه حقوق مالی و آبروی دیگران را حفظ كنند و گواه و شاهد امور باطل نباشند؟ او در طواف خود میتواند لحظه ظهور امام و قامت رعنای ایشان را كه به كعبه تكیه زده است، تصور كند. به خصوص اینجا كه جمعیت مسلمانان و مؤمنان متراكم است و همگی خود را در محضر حق میبینند.
اما باز هم سخن آن است كه چرا این جمع، تا با یكدیگر هستند همه اهل شور و ذكر و حال هستند و هنگامی كه در شهرها و كشورهای خود پراكنده و در اجتماعات دیگر حاضر میشوند، گویی از آن حالات و رسالتهای سنگین كه برداشتهاند، و بر دوش خود گذاشتهاند خبری نیست؟ چه خبر شده است؟ آیا خدای مكه و منا و طور سینا با خدای مكانهای دیگر متفاوت است؟! آیا نمیشود همانطور كه گفتهاند، قلب مؤمن را حرم خدای عزوجل و حرم اهلبیت و امام زمان(عج) قرار بدهیم و سكان هدایت آن را به دست هدایتگران بدهیم؟ چرا باید خارج از قرنطینههای معنوی، همة سلولها و رمز ژنهای اعتقادی و معنوی خود را به دست فضای آلوده و میكروبهای مهاجم جوّ زدگی معنوی قرار دهیم، در حالی كه میتوانیم كلید را به دست صاحبخانه بسپاریم و با خاطری آسوده همه جا و همة زمانها رنگ و بوی مهدوی داشته باشیم.
نباید فراموش كرد كه یاران خاص امام زمان(عج) ، همگی در همان جوّ آلوده و پر از ویروسهای رنگارنگ دوران غیبت رشد كردهاند، چه آنهایی كه در شدت غبار طاغوتهای زمان فدا و فنا شدند و دوباره رجعت میكنند و چه آنان كه تا زمان ظهور امام، زنده باشند. این به آن معناست كه نا امیدی و ترس از فضای آلوده و جوّ باطل در اجتماعات و محلهای زندگی، خود بهترین نوع واگیردار شدن است و حتی به انسانهایی كه از قرنطینه درمیآیند هم رحم نمیكند و چه بسا به محیطهای قرنطینه نیز نفوذ كند و جز پوست و ظاهری از معنویت باقی نگذارد و مغز و محتوای اصلی ولایتپذیری افراد را هضم كند و به نابودی بكشاند.
اما واقعاً خدا رحم كرده است كه همیشه عدهای در برابر جوّ زدگی زره آهنین پوشیدهاند و اصلاً بافتهای معنوی و معرفتیشان به مدد همین فضای ظلمت زده غیبت و مقاومت جانانه، به این مقام بلند رسیده است كه اگر اینها نبودند، جوّ زدگی با هجوم به هسته ایمانی سلولهای انسانها به طور كلی، ژن ایمان را اخراج میكرد و آنجا را به عنوان حیات خلوت شیطان و دجال قرار میداد. حالا اینها كه كار خود را كردند و به جایی رسیدند، اما به قول معروف، نتیجه انشاء آن است كه میتوان همرنگ جماعت نشد و همه رنگ پریدهها را رسوا كرد.
كافی است بدانیم و باور كنیم كه دیر یا زود، اضطراب و ناامنی ناشی از جوّ زدگی، اسباب و اثاثیه خود را جمع میكند و جای خود را به عطر خوش امنیت مؤمنانه و خالی از شرك میدهد، اما قبل از آنكه آن دوران برسد و معمّا حل شود و سیاهی بر زغال بماند، كاری باید كرد و طرحی نو باید ریخت. حتی اگر از این آینده تابناك هم خبر نداشتیم، كاری از جوّزدگی برنمیآمد، چرا كه خودمان این جوّ ظلم و جور را ساختیم و همه جا از آن آسمانخراش درست كردیم، چه رسد به حالا كه وعده الهی در پیش است و صدای مرغان دریایی آرام بخش، از پسِ طوفانهای سیلآسا میآید.
شما را به سوی او دعوت كنندو از دين او دفاع می كنند و بندگان ناتوان را از دامهای شيطان و مريدهای شيطانی نجات میدهد، احدی باقی نمیماند جز آنكه از دين خدا مرتد میشدند»، احتجاج طبری، ج1، ص18 و ج2، ص455.
. اشاره به حديث متواتر «يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا» و نيز آيه «إِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْم حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ».
جواد اسحاقیان دُرچه ـ دوماهنامه امان شماره 20