در شمارههای قبل، به اجمال كلیاتی از بحث در واژههای منجی و ادیان و تقسیمات ادیان بحث كردیم. در این شماره به عنوان اولین بحث، پیرامون ماشیحگری در یهود میپردازیم؛ لازم به یادآوری است آن چه میآید بر اساس اعتقادات یهود است نه اعتقادات دیگری.
واژه «ماشیح» كلمه عبری و معادل واژه فارسی مسیحا، به معنای مسح شده یا به معنای تدهین شدن به روغن مقدس است. این واژه ابتدا مفهوم نجات بخشی نداشته، بلكه صرفاً یك لقب افتخارآمیز برای پادشاهان قدیم بنیاسرائیل بود، ولی بعدها به كاهنان بزرگ و در موردی به كوروش (پادشاه ایرانی) لقب ماشیح دادند، زیرا بر اساس متون مقدس یهود، نخستین بار این واژه به طالوت اطلاق شد، چون بنیاسرائیل در اوج بدبختی و فلاكت به سر میبردند و گرفتار انواع رنج و شدائد، دزدی و ظلم شده بودند، از اینرو برای رهایی از این دردسرها به خدمت سموئیل نبی ـ یكی از انبیای بنیاسرائیل ـ رسیدند و به ایشان پیشنهاد كردند حاكمی را بر آنها نصب كند، تا از این وضعیت اسفناك بیرون آیند و قدرت حفاظت از آنها و داراییهای آنان را داشته باشد، سموئیل هم طالوت را ماشیح ـ تدهین كننده ـ یهود نامید.
پس فهمیده میشود واژه ماشیح عنوان موعودخواهی و نجاتبخشی ـ كه امروز مطرح است ـ در یهود نبوده و اساساً پیشینه آن در میان یهودیان، به زمان سموئیل محدود میشود و قبلاً چنین چیزی مطرح نبود، اگر چه برخی یهودیان تلاش كردند كه این ماشیحگری را از تورات و اسفار آن به دست آوردند، ولی توفیق چندانی در این زمینه پیدا نكردند.
زمینه طرح ماشیح در یهود
دو عامل مهم را میتوان در طرح ماشیح مؤثر دانست:
اول: پیشینه بسیار تاریك قوم یهود است، زیرا تاریخ یهود سرتاسر درد و رنج و تاریكی بود، به طوری كه هیچ نقطه روشنی در آن دیده نمیشد، در مقاطعی این گرفتاریها به اوج خود میرسید، برای همین آنان همواره به دنبال یك نقطه روشن بودند. از اینرو طرح ماشیح و گئولا (نجات) همچون چراغی، امید را در میان آنان روشن نگاه میداشت.
دوم: ماشیح وعده خداوند بر قوم یهود است، زیرا اینان اعتقاد داشتند هرگاه به شرایط الهی عمل كنند، خداوند نیز به وعده خود عمل خواهد كرد، ماشیح آمده و آنان را نجات خواهد داد و این رنجها به خاطر این است كه بنیاسرائیل پیمانشكنی كرده و به معاهده خود با خدا عمل نكرده است.
با توجه به این اصل كه تاریكی و سیاهی شب، قبل از دمیدن سپیده، فزونی مییابد، دانشمندان یهود این نكته را به مردم یادآوری مینمودند كه پیش از ظهور ماشیح، آشفتگی و فساد در جهان به حدّ اعلی خواهد رسید و مشكلات و سختیهای زندگی تقریباً غیر قابل تحمل خواهند شد؛ پس اگر شما خواهان وعده الهی و آمدن ماشیح هستید، باید بر عهد و پیمان خود بمانید و مقاومت كنید.
تحول در اندیشه ماشیح از قومینگری به فرا قومی
ماشیح برای نجات یك قوم طرح شد و اصلاً در این اطلاق، فرا قومی دیده نمیشود، منتهی وقتی این حكومت به مراحل كامل خود در عصر داود و سلیمان رسید ـ كه میتوان آن را مصداق وعده الهی بر بنیاسرائیل دانست ـ برای همه عالمان یهود، این ایده مطرح شد كه این حكومت مسیحایی حضرت داود برای همیشه ادامه خواهد داشت كه این مطالب را میتوان در آیات سموئیل اول ملاحظه كرد و حتی در سراسر مزامیر، دوران داود و سلیمان به عنوان دوران طلایی یهود در عصر آرمانیشان و حكومت ابدی مطرح است.
اما دیری نپایید كه حكومت سلیمان كه یك حكومت واحد بود، به دو تكه تبدیل شد و از اینرو وقتی دوران انحطاط حكومت بنیاسرائیل شروع میشود، ماشیح بودن داود و سلیمان رنگ میبازد و از اینجا میگویند: این حكومت ماشیح موعود، نبوده و ماشیح در آینده خواهد آمد. از اینجا به بعد انتظار موعود بیشتر میشود، زیرا بدبختیها و رنجهای یهودیان در این دوران افزایش پیدا میكند. بنابراین میتوان گفت كه دو عامل در گسترش مفهوم ماشیح به اندیشه فرا ملی نقش داشته است:
1. وعده ماشیح در قول رسولانی نظیر هوشح به خصوص اشعیای نبی
در ابتدا پیشگوییهایی از آمدن دوران طلایی برای یهود مطرح بود، ولی در وعدههای اشعیای نبی، از این فراتر میرود؛ وی علاوه بر تأكید اینكه وعده الهی تحقق پیدا خواهد كرد، به آمدن شخصی به نام عمانوئیل به عنوان پادشاه تازه تصریح میكند.
ایده نجات در كتاب دانیال نبی رنگ جدیتری به خود میگیرد، آنجا كه میگوید: «ملكوت خداوند عادلانه و جاودان خواهد بود و در تاریخ بشر هیچ رویدادی خارج از قدرت خداوند رخ نداده و در آینده هم رخ نخواهد داد و آینده جهان به دست پسر انسان ـ ماشیح ـ و حكومت الهی اداره خواهد شد و اینكه حكومتش ابدی است».
2. اسارتهای بابِلی
یهودیان دو اسارت داشتند، این اسارتها كه یكی در سال 588 قبل از میلاد و دیگری در سال 597 قبل از میلاد كه به فاصله نُه سال بعد اتفاق افتاد، در عبور ماشیحگری قومینگر به اندیشه فرا قومی نقش جدی داشت؛ مؤید این مطلب آن است كه كوروش پادشاه ایران، وقتی یهودیان را از اسارت آزاد كرد، به او لقب ماشیح دادند.
پیامد موعودباوری در یهود
موعودباوری در آیین یهود، آثار و پیامدهایی بر پیروان این دین داشت كه برخی از آنها عبارتند از:
1. امید به تحقق وعده الهی؛
2. صبر و آرامش در برابر مشكلات؛
3. نشاط در زندگی و شادابی؛
4. وحدت قومی؛
5. تن دادن به شریعت و رفتار شرعی.
ویژگیهای ماشیح
او بشری خاكی است، یعنی انسان معمولی، به عبارت دیگر از نظر فیزیكی و جسمانی، ماشیح انسانی است خاكی از اولاد بشر كه به صورت عادی متولد خواهد شد و هیچگاه ماشیح در متون یهود چهره غیرانسانی به خود نگرفته است و نكتة جالب این است كه با تأمل در كتاب تلمود، میتوان ناجی یهود را انسان دید، نه ویژگی فوق انسانی، تا جایی كه گفته شد است: او «نهالی است كه از تنه درخت نسل یعقوب بیرون آمده است».
. سموئيل اول، باب 24، آيه 6.
. كهل، ابراهام، انسان، خدا، ماشيح در آموزه يهود، ترجمه امير فريدون گرگاني، ص262 و 261.
. سموئيل، باب7، آيات 12-15.
. هوشح، باب1، آيه11.
.معناي عمانوئيل يعني خدا با ماست.
. اشعياء، باب7، آيه14.
. دانيال، باب8، آيات 13-1 و يا باب 8، آيه15.
. ايمانوئل شوط، مقاله «ماشيح موعود يهود» تحقيق آرش آبايي، نقل از نشريه موعود، شماره 20.
. كهل، ابراهام، انسان، خدا، جهان، ماشيح در آموزه يهود، ترجمه امير فريدون گرگاني، ص259.
. اشعياء، باب11، آيات 11-9.
دكتر روح الله شاكری زواردهی ـ دوماهنامه امان شماره 20