باید تلاش کنیم تا در زمان غیبت و انتظار به این سطح از رابطه دست پیدا کنیم، تقویتش کنیم و آن را به کار ببندیم. این با آرزو به دست نمیآید بلکه با تلاش و جهاد فکری، روانی و روحانی حاصل میشود؛ یعنی به زبان ساده، روی خودمان، نفسمان، قلبهایمان و احساساتمان کار کنیم تا به این سطح از رابطه با مهدی علیهالسلام برسیم. بنده سه موضوع یا عامل نوشته بودم؛ البته عوامل بیشتری هستند.
1. شناخت درست. وقتی بشناسیم دوست خواهیم داشت. میشود گفت محبت به اندازه شناخت است. پس باید به این شناخت دست پیدا کنیم و معرفت خود را نسبت به اماممان افزایش بدهیم تا دوستی و رابطهمان با وی افزایش پیدا کند. حتی نسبت به پیامبر خدا! وقتی به پیامبر خدا توهین میشود، ما همه مسلمانیم ولی چقدر پیامبر خدا را دوست داریم؟ تا چه سطحی؟ آیا تا آنجا که همه عزیزانمان را در دفاع از کرامت، آبرو و دین رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم بدهیم؟ یا نه فقط به برخی جملات یا موضعگیریها بسنده میکنیم؟ اگر موضعگیری واقعی لازم باشد آیا حاضریم یا نه؟ این به محبت و عشق ربط دارد. وقتی معرفت خود را نسبت به پیامبر افزایش دهیم، وقتی عظمت، اخلاق، جایگاه و درجه و مقام ایشان نزد خدا و تمامی انبیا و رسل را بدانیم؛ وقتی بفهمیم رسولالله ولینعمت ماست و امروز این امت عظیم و بزرگ اسلام را داریم. مخصوصاً این عربها که پراکنده و متشتت بودند و سنگ میپرستیدند و چمن میخوردند و برای یک غنیمت با هم میجنگیدند، پیامبر از آنها امتی با عظمت ساخت که تا امروز تداوم پیدا کرده. وقتی فهمیدیم ما به واسطه محمد بن عبد الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم به این دین، قرآن و اسلام هدایت شدهایم و اگر به بهشت برویم به خاطر مرتبه والا، عظمت، صبر و تحمل بسیار این پیامبر در برابر آزارهاست.
وقتی اینها را دانستیم، علاقهمان به رسولالله و همچنین مهدی علیهالسلام اضافه میشود. باید مهدی را بشناسیم و معرفتمان را نسبت به ایشان بیافزاییم تا محبتمان نسبت به ایشان افزوده شود.
2. رابطه روحی و درونی. کسی که شخصی را دوست دارد، یادش میکند و فراموشش نمیکند. اگر فراموشش کردی تمام است! به مرور از قلبت خارج میشود. فراموشی او را از عقل و قلبت بیرون میکند. وقتی مدام در یادت بود، علاقه و پیوستگیات به او افزوده میشود. کسی که شخصی را دوست دارد، از او در میان مردم یاد میکند. از آوردن نامش لذت میبرد. کسی که شخصی را دوست دارد، دربارهاش پرسوجو میکند. کسی که شخصی را دوست دارد، دنبالش میگردد؛ اخبار، احوال و سخنانش را پیگیری میکند. مادری را تصور کنید که فرزندش برای درسخواندن، تدریس یا حج به سفر رفته. شبانهروز عقل و قلب مادر با اوست. مدام فکر میکند الآن در چه حالی است؟ بیدار است؟ خواب است؟ میخورد؟ چه میخورد؟ آسوده است؟ بیمار است؟ سالم است؟ علاقه یعنی این. کسی که شخصی را دوست دارد، بیصبرانه منتظرش میماند تا برگردد. کسی که شخصی را دوست دارد با او انس میگیرد و نسبت به او شوق دارد. کسی که شخصی را دوست دارد برایش دعا میکند. کسی که شخصی را دوست دارد به دیدنش میرود، به دنبال دیدن اوست حتی از دور، برایش نامه مینویسد، تلفنی با او صحبت میکند. کسی که شخصی را دوست دارد، از او پیروی میکند و مانند او رفتار میکند. کسی که شخصی را دوست دارد، از فراق و دوری او میگرید. این ارتباط روحی علاقه را زیاد میکند. باعث میشود علاقه، جوشان و رو به رشد و عمیق باشد.
3.تطهیر قلب و تزکیه نفس. خداوند انسان و روح، عقل، تن، قلب، عواطف، احساسات، نیروها و شهواتش را آفریده و از همه بیشتر نسبت به او مطلع است. خداوند دو محبت را در قلب یک نفر نمیپذیرد. نمیشود من هم خداوند را دوست داشته باشم، هم ابلیس را! قبول نیست. اگر چنین حرفی بزنم دروغ میگویم! محبت خداوند و محبت دنیا در قلب هیچ مرد و زنی با هم جمع نمیشوند، این در احادیث هست. وقتی قلبم را از دوستی و وابستگی به دنیا و پول، جذابیتها، عشوهگریها، مناصب، شهوات، انس و لهو و لعب دنیا پاک کردم، وقتی قلبم پاک و زلال شد، عاشق میشوم.جایی برای محبت و عشق پاک در قلب آلوده به محبت دنیا نیست. اصحاب حسین علیهالسلام را ببینید؛ آنها که اینچنین عاشق بودهاند، به این دلیل بوده که دنیا در قلبهایشان جایی نداشته اما آن کسی که محبت آغشته به دنیا داشت، حسین را وسط بیابان رها کرد و بلکه روی حسین شمشیر کشید.
دریافت فایل مربوط به این مطلب پس از ثبتنام و ورود امکانپذیر است!
سیدحسن نصرالله ـ دوماهنامه امان شماره 50